رمان خارجی

نتردام دوپاری (گوژپشت نتردام)

(Notre dame de paris)

جیب خالی، مرد را ماجراجو بار می‌آورد. ((گرنگوار)) بی‌محابا پیش رفت و به زودی بیکی از کرم‌های خزنده رسید. در این حالت دریافت که این خزنده مبهم مرد افلیجی بیش نیست! این مرد که روی دست‌ها برمی‌جست به عنکبوت مجروحی که دو پا ندارد بیشتر شباهت داشت. وقتی که گرنگوار از کنار این عنکبوت آدم‌نما می‌گذشت،‌ صدایی از مرد افلیج برخاست: لابوئونامانچیا، سین‌یور! لابوئونامانچیا! لعنت بر تو. و اگر من هم چیزی از گفته‌ات فهمیدم لعنت بر من و تو! و از برابر او گذشت.

جواد محیی
9789645955531
۱۳۹۰
۵۴۸ صفحه
۱۶۸۷ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
ویکتور هوگو
صفحه نویسنده ویکتور هوگو
۲۰ رمان «ويكتور ماري هوگو» بزرگترين شاعر قرن نوزدهم فرانسه و شايد بزرگترين شاعر در عرصه ادبيات فرانسه و نيز داستان نويس، درام نويس و بنيانگذار مكتب رومانتيسم، در بيست و ششم فوريه 1802متولد شد. وي سومين پسر كاپيتان « ژوزف لئوپولد سيگيسبو هوگو» ( بعدها به مقام ژنرالي نائل آمد) و «سوني تره بوشه» بود. هوگو به شدت تحت نفوذ و تاثير مادر قرار داشت. مادر وي از سلطنت طلبان و از پيروان متعصب آزادي به شيوه ولتر بود و تنها ...
دیگر رمان‌های ویکتور هوگو
93
93 دست یافتن مردم پاریس به قلعه باستی در چهاردهم ژوئیه 1789 آغازی بود برای فروریختن کاخ استبداد در فرانسه، این حال و هوای انقلابی چندین سال دوام داشت، و رمان نود و سه ما را به تماشای آن فضای انقلابی در سال 1973 می‌برد. در این رمان حماسی، ویکتور هوگو وقایع تاریخی را با خیال‌پردازی‌های هنرمندانه می‌آمیزد و اثری بزرگ و ...
بینوایان
بینوایان ن والژان برای سیر کردن هفت فرزند گرسنه‌ خواهرش قرصی نان می‌دزدد و نوزده سال در زندان اسیر می‌شود. پس از آزادی زندگی‌اش را وقف نیازمندان و کوزت، دختری یتیم، می‌کند اما بازرس ژاور نماینده‌ قانون، همه‌جا در تعقیب اوست.
مردی که می‌خندد
مردی که می‌خندد هنگام طوفان مخصوصا طوفان برف. شب و دریا در هم آمیخته و به شکل مه غلیظی در می‌آیند. کشتی در دنیایی مه‌آلود دستخوش گردباد، به هر طرف رانده می شد. بدون آنکه نقطه اتکا،‌ وسیله برگشتن از راه منحرف یا توقف داشته باشد،‌ در میان افق نامرئی و عقب سر تیره و تار پیش می‌رفت.
مردی که می‌خندد
مردی که می‌خندد مردی که می‌خندد، نام رمانی است از «ویکتور هوگو»، نویسنده و شاعر شهیر فرانسوی که در آوریل سال 1869 برای اولین بار در فرانسه انتشار یافت. «ویکتور هوگو» در قالب بیان داستان این کتاب که در اوائل قرن هیجدهم و در انگلستان روی می‌دهد، مسائل فلسفی و اطلاعات تاریخی بسیاری را مطرح می‌کند. لازم به ذکر است که این کتاب ...
مردی که می‌خندد
مردی که می‌خندد کودک بر سر صخره بی حرکت ایستاد. به افق خیره شد. کسی را به کمک نطلبید. شکایتی هم نکرد. ضربت غیر منتظره بود ولی سخنی نگفت. در کشتی نیز به همان گونه سکوت برقرار شد. بین کودک و سرنشینان کشی کلمه‌ای هم به عنوان خداحافظی رد و بدل نشد. گوئی دو طرف توافق کرده‌اند بر سر صخره میخکوب سده و ...
مشاهده تمام رمان های ویکتور هوگو
مجموعه‌ها