عروسک کوکی حکایت زنی است که خستگی و ناامیدی برایش معنی ندارد و در آغاز جوانی برای خوشبختی خانواده کوچکش به جنگ سختیها میرود و جز ناپاکی دست به هرکاری میزند تا جایی که این خوشبختی به قیمت گزاف لگدمال شدن احساس و شخصیت او تمام میشود و در مدت کوتاهی تبدیل به عروسکی میشود که به میل دیگران کوک میشود، به ساز آنها میرقصد و در گذر زمان خود را فراموش میکند... اما سرانجام زمانی میرسد که جز تنهایی چیزی ندارد و برای رهایی از همه تنهاییها و ناکامیهایش این بار برای خود به تکاپو میپردازد و به دنبال احساسی نو به جنگ سرنوشت میرود.