در میان راهرو را باز گذاشته بودند. سسیلی بوی کریسمس را به خوبی حس میکرد. او سعی داشت بوهای مختلف را از هم جدا کند و آنها را از یکدیگر تشخیص دهد. بوی ترشی کلم، عودی که پدرش قبل از رفتن به کلیسا درون بخاری دیواری انداخته بود و رایحه دلپذیر و تازه درخت کریسمس به وضوح به مشامش میرسید. 1 بار دیگر به شمایل فرشتهای که بر روی مسیح نوزاد خم شده بود نظر انداخت. پشت سر آنها یوسف و مریم ایستاده بودند اما مشخص بود که از حضور فرشته خبر نداشتند.