زمانی که فرشته وارد زندگیمان شد، با خود اندیشیدم که دیوی وارد حریم ما شده، اما با گذشت زمان متوجه آن شدم که فرشته واقعا فرشته است. الان که به گذشته نگاه میکنم زندگیم سرتاسر، دستخوش حوادث بوده است. چرا روزگار چنین سر ناسازگاری با من داشته است.
کوچه
وقتی تو آمدی شبیه به آدمهای بیپشت و پناهی بودم که با کوچکترین نسیمی آماده شکستن هستند. اگرچه هیچگاه نخواستی تا سخنی از عشق بر زبان آوری اما یک حس، شاید حسی زنانه به من از نگاه و حمایتهایت میفهماند که این غرور شاید ناخواسته دیواری است میان قلب و زبان تو. حتی امروز که یک حادثه تو را تا ...
مدارا
عاشق شدن خیلی سخت نیست و شاید هرکسی از پس آن بربیاید. دلی میخواهد چون پرنده که رهایش کنی در آسمان عشق بیمهابا.اما نگهداری عشق آنهم برای سالیان کار هرکسی نیست پرندهای میخواهد خستگیناپذیر در آسمان عشق.من عاشق دلخسته بودم و عاشق دلخسته داشتم تبی تند از عشق که به همان تندی خاموش شد.اما اکنون تو را میبینم که به ...
مرهم
شاید انتخاب شخص، زمان و مکان در عشق و گرفتار شدن به درد عاشقی به انتخاب خودم نبوده و نباشد- که نیست اما لااقل میتوانم مراقب باشم تا در رابطه عاشقانه، بازیچه کسی نگردم و عشق را تا بدانجا محترم و عزیز بشمارم که حرمت و شخصیتام در آن رابطه حفظ شود. نه وسعت آسمان و نه گستره زمین برای ...
بازیگر
تصور میکنی فقط شیطنت دل بوده است در یک لحظه خیال میکنی عشق به سراغت آمده و چارهای نداشتهای شاید هم چنین بوده باشد اما ما آدمها فقط تا امروز و اکنون را نگاه میکنیم و نمیدانیم که لرزش دل تا سالهای سال و حتی بر زندگی و آینده فرزندان سایهای میافکند همیشگی و دامنهدار!
شاید اکنون که من هیچ ...
آواز قو
یک قصه، یک خاطره، یک واقعیت گاهی از زبان آدمهای دم مردن تمام زندگیات را به هم میریزد، ویران میکند.
خوب و بدش اهمیتی ندارد فقط این که تمام چارچوب ذهنیات را تمام روابط تعریفشدهات را از بیخ و بن فرو میریزد، سخت است.
دیگر نمیدانی به هر کدام از آدمهای اطراف که سالیان سال نزدیک و پاره تن میدانستی ...