بعد چرخیدن دور دنیا باز به همون جای اول برگشته بودم. تو این مسافرت جز چرخیدن یه نواخت تمام زنا دور یه محور بدبختی احمقانه چیزی به چشمم نخورده بود و به این نتیجه تلخ رسیده بودم که هیچ کدوم از زنا نتونسته بودن اون جوری که باید راه خوشبختی واقعی رو از بیراههها تشخیص بدن.