رمان ایرانی

آتش بدون دود 2 (7 جلدی)

روزبهان
9789649004488
۱۳۸۷
۲۹۶ صفحه
۱۲۰۴ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
نادر ابراهیمی
صفحه نویسنده نادر ابراهیمی
۵۷ رمان نادر ابراهیمی در ۱۴ فروردین سال ۱۳۱۵ در تهران به‌دنیا آمد. پدرش عطاءالمُلک ابراهیمی، فرزندِ آجودان حضورقاجار و از نوادگانِ ابراهیم خان ظهیرالدوله، حاکم نامدارِ کرمان در عصر قاجار بود، که رضاشاه پهلوی او را، ضمنِ خلعِ درجه از کرمان به مشکین شهر تبعید نمود، که هنوز قلمستانی به نام او در حومهٔ مشکین شهر وجود دارد (قلمستان عطا) و هنوز فامیل او (ابراهیمی‌های کرمان) در شهر و استان کرمان شناخته شده و مشهور هستند. مادرِ نادر ابراهیمی هم از ...
دیگر رمان‌های نادر ابراهیمی
داستان‌های کوتاه 2
داستان‌های کوتاه 2 ... امروز پا دردم شروع شد. این سوغات ولایت است، کاریش نمی‌شود کرد. تازه اگر یک روز خودم هم دکتر خوبی بشوم و بخواهم این درد را درمان کنم تا آن روز پایی باقی نمانده است. خدا لعنت کند آن رطوبت را . چند روزی بود که درد نمی‌کرد. چه قدر راحت بودم. فکر کردم هوای خشک این جا کار ...
افسانه باران
افسانه باران او نمی‌دانست. هیچ‌کس نمی‌دانست. دیگر آسمان همان آسمان قدیم بود و در تمام شهر رد پای ستاره غمگینی هم نمانده بود. و هیچ‌کس نمی‌دانست که این گویهای رنگین چیست...
40 نامه کوتاه به همسرم
40 نامه کوتاه به همسرم با صدای: پیام دهکردی اینک احساس و اقرار می‌کنم که آرزویی مانده است... آرزویی برآورده نشده! و آن این است که تو را از پی مرگم اشک‌ریزان و نالان و فریادزنان و نفرین‌کنان نبینم، هم‌چنان که فرزندانم را، دوستانم را، یاران و هم‌اندیشانم را.... گوش دادن به کتاب سخنگو برای زندگی پرمشغله‌ی امروز یک ضرورت است. زمان رفت و آمد به محل ...
مکان‌های عمومی
مکان‌های عمومی نامه دهم خانم خیلی خیلی ببخشید اینطوری می‌نویسم. شما چکار دارید که ما چطوری هستیم. من شرح زندگی ندارم که برای شما بنویسم. ما اگر خیلی بدبخت هستیم در آن دنیا خوشبخت می‌شویم. پدرم گفت اگر شما چیزی می‌دهید من نگیرم چون ما گدا نیستیم. من گفتم که جایزه گرفتم اما پدرم گفت نمی‌خواهد جایزه بگیری. شما دیگر بمن جایزه ندهید. ...
خانه‌یی برای شب
خانه‌یی برای شب خداوند به شیطان گفت: اینک ایوب در دست توست؛ اما جان او را حفظ کن!
مشاهده تمام رمان های نادر ابراهیمی
مجموعه‌ها