رمان ایرانی

شوهر آهو خانم

شوهر آهو خانم، آئینه تمام‌نمای اجتماع ما و به حقیقت دایره‌المعارف عظیمی است از زندگی دورانی که به شتاب سپری می‌شود. هنر اصلی نویسنده در نحوه نگارش داستان و حتی در تعبیرات بکر و بی‌شمار و توصیف‌های گویای او نیست؛ هنر بزرگ وی این است که با آفریدن ده‌ها انسان حقیقی و به جنبش درآوردن صدها حادثه واقعی، از یک دوران خاص اجتماعی پرده بر گرفته و سیر واقعی آن را با همه زیر و بم‌ها و سایه روشن‌هایش، پدیدار کرده است. ماجراهای این کتاب سرگذشت یک یا چند تن و حوادث آن وقایع روزانه یک یا چند شهر نیست، بلکه تمامی روزگار و ماجرای زمانه همچون شط پهناوری در آن جاری است و اهمیت این رمان در همین است، در اینکه همچون آئینه چهاربعدی عظیمی خصوصیات برجسته روزگار ما را منعکس ساخته است.

نگاه
9789643511104
۱۳۹۰
۸۰۰ صفحه
۱۰۶۷ مشاهده
۵ نقل قول
علی‌محمد افغانی
صفحه نویسنده علی‌محمد افغانی
۱۰ رمان علی محمد افغانی از نویسندگان نامدار ایرانی متولد کرمانشاه و نویسنده نخستین رمان واقعی به زبان فارسی (شوهر آهو خانم) است. این رمان بسیار مورد استقبال مردم ایران قرار گرفت، هر چند که ناشران کتابش را منتشر نکردند و او با سرمايه خود کتاب را منتشر کرد. «شوهر آهوخانم» داستان ناتمام تبديل زن ایرانی به ماشين توليد بچه، ارضاء کننده تمايلات جنسی مرد و مسئول پختن و روفتن خانه است. افغانی همچنین جزو سازمان افسران حزب توده بوده كه در ...
دیگر رمان‌های علی‌محمد افغانی
بافته‌های رنج
بافته‌های رنج هشت ماه، از اول تا آخر هشت ماه. و این هشت ماه هم دست به من نزد. نتوانست بزند، چونکه راهش نمی‌دادم پیشم بیاید. نمی‌دانم چطور شد که یک‌مرتبه دیدم از او خشوم نمی‌آید. پدر مرده بود و ما چندان زیر نفوذ مادر نبودیم. او هم عادت نداشت به ما امر و نهی کند. یعنی با من اینطور بود. بعدها ...
شلغم میوه‌ بهشته
شلغم میوه‌ بهشته آه، همه را لخت می‌کند و بدنشان را دست می‌کشد و معاینه می‌کند؟! ببین با چه دقتی پشت و رو و بالا و پایین آن مرد را وارسی می‌کند. طفلک حالا مچش باز می‌شود. نه؟ بگو چطور می‌شود!
شادکامان دره قره‌سو
شادکامان دره قره‌سو زنان برای مردان از دیوار باغ طناب می‌اندازند و هیچ مصیبتی نیز اتفاق نمی‌افتد. حال آن که گفتم، واقعیت زندگی خیلی شنیدنی‌تر از آنست که در افسانه‌ها می‌نویسند، و باید هم این طور باشد...
همسفرها
همسفرها آقای لئون بونیفاس، صاحب کافه رستوران تولدو (چالمای سابق)، سبیلو، سرزنده، که به کمترین مزاح دست به شکمش می‌‌گرفت و شلیک خنده را سر می‌داد، بدون کت و با جلیقه، دم در کافه‌اش آمد و جوان بیست ساله کپی به سری را که بی‌هدف در سایه پیاده‌رو، آن سوی خیابان، ایستاده بود صدا زد: آنتونیو، آهای آنتونیو! بیا خبری برایت ...
مشاهده تمام رمان های علی‌محمد افغانی
مجموعه‌ها