زنی جوان، در زمانی نابهجا، در مکانی نابهجا، به طور ناخواسته درگیر ماجرای یک قتل میشود... او ناگزیر است با هویتی دروغین به شهری دیگر برود تا راز قتل را آشکار کند...
او مرد دلخواهش را مییابد، اما از اظهار عشق ناتوان است، چرا که...
۳۳ رمان
مری هیگینز کلارک یکی از چهرههای مطرح داستان نویسی آمریکا و فارغ التحصیل رشته فلسفه از دانشگاه فورد هام است وی تا کنون سیزده دکتری افتخاری دریافت کردهاست. کلارک نویسنده ۲۱ اثر پر فروش, به«ملکه تعلیق»مشهور است خانم کلارک در سال ۱۹۶۴ با نوشتن داستانهای کوتاه کار نویسندگی را شروع کرد و پس از فوت شوهر برای تامین معاش ۵ فرزندش روزها به کار در رادیو و شبها به رمان نویسی میپرداخت. اولین کتاب او در آرزوی بهشت نام داشت ...
پدر به شکار رفته
ماری هیگینز کلارک در آخرین رمان خود از رازی خانوادگی پرده برمیدارد که جان دو خواهر خانواده را تهدید میکند.
هنگامی که کارگاه بازساخت عتیقه پس از انفجاری مهیب در آتش میسوزد و با خاک یکسان میشود، موجبات کشفی تکان دهنده دربارهی دختری جوان را که سالها پیش ناپدید شده بود، فراهم میآورد و سوالات زیادی را مطرح میکند...
آیا حریق عمدی ...
شبی بس طولانی
در حالی که نیویورک غرق در نور، آماده برگزاری جشن کریسمس میشود،
زنی نوزاد خود را مقابل کلیسایی رها کرده و در تاریکی شب منتظر برخورد کشیش کلیسا با کودک است. در داخل کلیسا تبهکاری منتظر خروج آخرین کشیش است تا اشیاء گرانقیمت کلیسا را تصاحب کند، اما در اثر هجوم پلیس او وادار به عقب نشینی میشود. هیچکس متوجه نمیشود ...
بگذار تو را معشوقم بنامم
کری مک گراث به فاصلهی دو هفته، دو بار با منظرهای هولناک روبرو میشود:
دکتر اسمیت، جراح پلاستیک، بیماران خود را به شکل زن جوانی درمیآورد که چندین سال پیش به قتل رسیدهاند. کری بخوبی آن زن زیبا و جوان را که سوزان نام داشت، به خاطر میآورد: در آن زمان که شوهر زن محکوم شد، او نمایندهی دادستان بود ...
اما ...
این آهنگ را قبلا هم شنیدهام
صدای 2 نفر را که با هم صحبت میکردند، شنیدم؛ صداها متعلق به 1 زن و مرد جوان بود. با هم بگومگو میکردند ولی با صدای آرام. جر و بحث درباره پول بود. درست همان موضوعی که مادربزرگم همیشه دربارهاش با پدرم جر و بحث میکرد. مادربزرگ همیشه پدر را سرزنش میکرد که پولش را برای هیچ و پوچ بر ...