رمان خارجی

فرصتی دوباره

(The second time a round)

بعد از ناپدید شدن نیکولاس اسپنسر، مدیر کل شرکت جن استون که ادعا می‌کرد واکسن ضد سرطان را کشف کرده است، مارسیا دکارلو (کارلی) خبرنگار مجله وال‌استریت مامور نوشتن زندگی‌نامه نیکولاس اسپنسر می‌شود. مردم معتقدند اسپنسر زنده است و کل پول‌های شرکت را بالا کشیده و همسرش لین و خواهرخوانده کارلی نیز در این ماجرا با او هم‌دست هستند. اما در این حین شخصی سعی می‌کند لین را به قتل برساند. لین وحشت‌زده از کارلی می‌خواهد به او کمک کند تا به مردم ثابت کند که شریک جرم همسرش نبوده است. در پی کشف حقایق پشت پرده، کارلی نیز تبدیل به هدفی برای افراد پلید و خطرناکی می‌شود که برای رسیدن به خواسته‌هایشان دست به هر کاری ‌می‌زنند.

سیما فلاح
لیوسا
9786005138870
۱۳۹۲
۳۹۲ صفحه
۸۹۷ مشاهده
۰ نقل قول
مری هیگینز کلارک
صفحه نویسنده مری هیگینز کلارک
۳۳ رمان مری هیگینز کلارک یکی از چهره‌های مطرح داستان نویسی آمریکا و فارغ التحصیل رشته فلسفه از دانشگاه فورد هام است وی تا کنون سیزده دکتری افتخاری دریافت کرده‌است. کلارک نویسنده ۲۱ اثر پر فروش, به«ملکه تعلیق»مشهور است خانم کلارک در سال ۱۹۶۴ با نوشتن داستانهای کوتاه کار نویسندگی را شروع کرد و پس از فوت شوهر برای تامین معاش ۵ فرزندش روزها به کار در رادیو و شبها به رمان نویسی می‌پرداخت. اولین کتاب او در آرزوی بهشت نام داشت ...
دیگر رمان‌های مری هیگینز کلارک
سایه لبخند تو
سایه لبخند تو اولیویای 82 ساله با جسمی ناتوان و قلبی تقریبا از کارافتاده، می‌داند که برای تصمیم‌گیری وقت چندانی برایش نمانده. تنها کسانی که از انتخاب نهایی او باخبرند کسانی هستند که سال‌هاست از میراث گانون سواستفاده می‌کنند و برخی از این افراد برای خاموش کردن او و بی‌خبر نگه‌داشتن مونیکا از این راز از هیچ‌کاری فروگذار نمی‌کنند، حتی قتل. در این میان ...
الان کجایی
الان کجایی ده سال از روزی که کوین مکنزی (مک) ناپدید شده، گذشته است. مک که تازه فارغ‌التحصیل شده و در دانشکده‌ی حقوق دوک ثبت نام کرده بود، یک روز آپارتمانش را ترک کرده و از آن به بعد دیگر هرگز کسی او را ندیده است. مک هر سال در روز مادر به مادرش تلفن می‌زند و هربار به او اطمینان خاطر ...
مرا به یاد آر
مرا به یاد آر
بگذار تو را معشوقم بنامم
بگذار تو را معشوقم بنامم کری مک گراث به فاصله‌ی دو هفته، دو بار با منظره‌ای هولناک روبرو می‌شود: دکتر اسمیت، جراح پلاستیک، بیماران خود را به شکل زن جوانی درمی‌آورد که چندین سال پیش به قتل رسیده‌اند. کری بخوبی آن زن زیبا و جوان را که سوزان نام داشت، به خاطر می‌آورد: در آن زمان که شوهر زن محکوم شد، او نماینده‌ی دادستان بود ... اما ...
تو را با تمام وجود احساس می‌کنم
تو را با تمام وجود احساس می‌کنم هنگامی که شوهر لوری موران به طرزی وحشیانه به قتل رسید، تنها پسر سه ساله‌شان تیمی چهره‌ی قاتل پدرش را دید. پنج سال بعد هنوز هم چشمان آبی رنگ و نافذ قاتل در رویاهای تیمی وجود داشت؛ در رویاهای لوری نیز همین طور. او اغلب در این فکر بود که چگونه قاتل هنگام فرار پسر او را تهدید کرده و گفته ...
مشاهده تمام رمان های مری هیگینز کلارک
مجموعه‌ها