«بعضیمان یک مرتبه بیدار میشویم، بعضی آهسته، و بعضی هیچوقت. اما اگر بیدار شویم، دیگر فکر و نظر دیگران هیچ تاثیری در حالمان ندارد. اینکه وقتی ما را میبینند چشمانشان برق بزند، یا برعکس، پرههای دماغشان با نفرت باز و بسته شود، هیچ اهمیتی ندارد. مهم فقط این است که خودمان جلو آینه که میایستیم چه میبینیم. اگر نتوانیم جلو آینه بایستیم و به خودمان نگاه کنیم، یا اگر نتوانیم با خیالهامان بازی کنیم، نتوانیم و نخواهیم که به هیچچیز و هیچکس فکر کنیم، چه کار میکنیم؟ شاید همان کارهایی که معشوق من کرد، یا من دارم میکنم.» ـ از متن کتاب ـ رابطه انسان شهری معاصر با دیگران و محیط پیرامونش دستمایه هشت داستان مجموعه «سمت تاریک کلمات» است.