مجموعه داستان خارجی

با گارد باز

بیست داستان مجموعه‌ی "با گارد باز " حاوی تعدادی داستان خیلی کوتاه است. سر کشیدن به گوشه و کنار زندگی امروز و همین‌طو وقایع دهه‌های اخیر و حتی گاهی به زوایای دور تاریخی، تنوع موضوعی داستان‌ها را سبب شده است؛ از خلوت تنهایی درون یک شاعر تا شلوغ کاری سایه‌ها در خانه‌‌ی یک زن و خانواده‌اش، یا از قضای یک رینگ بوکس تا مهمانی خانوادگی برای یک سیاسی از زندان برگشته، و باز همین طور خداحافظی دوستانه‌ی زنی که برای اعدام شدن می‌رود، تا بلاتکلیفی قومی که با راهبرشان به جایی عبور ناکردنی رسیده‌اند و همین‌طور ماجرا‌های کابوسی و غیره و غیره. با این حال چه در داستان‌هایی که موضوع‌شان با وقایع سیاسی - اجتماعی دهه‌های اخیر پیوند خورده، و چه در داستان‌هایی که این تاریخ در آن‌ها کم‌رنگ است، از طریق نوع نگاه دغدغه‌های زندگی امروزی از ورای این تنوع پیداست.

چشمه
9789643621254
۱۳۹۰
۱۴۴ صفحه
۱۰۰۵ مشاهده
۰ نقل قول
حسین سناپور
صفحه نویسنده حسین سناپور
۹ رمان سناپور در سال ۱۳۳۹ در کرج به‌دنیا آمد. درس‌خواندهٔ رشتهٔ منابع طبیعی است اما از همان ابتدا به نوشتن و روزنامه‌نگاری روی آورد. در آغاز فعالیت داستان‌نویسی‌اش برای کودکان و نوجوانان می‌نوشت. پسران دهکده (۱۳۶۹) و افسانه و شب طولانی (۱۳۷۳) حاصل این دوران است. سپس به روزنامه‌نگاری روی آورد و در روزنامه همشهری و زن و حیات‌نو و چند نشریه دیگر شروع به همکاری کرد. مدتی هم بر کار گردآوری و چاپ داستان‌هاب مجلات گردون و کارنامه نظارت داشت. ...
دیگر رمان‌های حسین سناپور
شمایل تاریک کاخ‌ها
شمایل تاریک کاخ‌ها حسین سناپور: شرح احوال نوشتن؛ متولد 1339. شروع داستان‌نویسی و نوشتن نقد داستان و نقد فیلم و گاهی فیلم‌نامه های کوتاه از 1363. چاپ کردن این نوشته‌ها در نشریات مختلف در همین سال‌ها و تا سال‌ها بعد.از حدود سال 1372 تا هفت سال بعد روزنامه‌نگاری در بخش‌های ادب و هنر چهار روزنامه،انتشار رمان نیمه غایب که برنده اولین دوره‌ی جایزه ...
نیمه غایب
نیمه غایب
آتش
آتش هر چند معمولا وقت‌شناسی را مهم‌ترین عامل داشتن یک سفر خوب می‌دانیم، من اغلب آرزو داشته‌ام هواپیمایم تاخیر داشته باشد تا ناچار شوم وقت بیشتری را در فرودگاه بگذرانم. کمتر پیش آمده این آرزو را با دیگران در میان بگذارم... آقایی که با من تماس گرفته بود توضیح داد که شرکتش اخیرا علاقه‌ای به ادبیات پیدا کرده و تصمیم گرفته ...
لب بر تیغ
لب بر تیغ درخت‌ها و باد. خم و راست می‌شوند شاخه‌ها. تاب می‌خورند، پیچ می‌خورند و بر می‌گردند سرجاشان. سر پدرش داد زده بود. واقعا داد زده بود؟ چه‌طور این جوری شده بود؟ کی از توی دهان او آن‌طور داد زده بود. این دهان حالا مال کی بود؟ با این دهان نبود که به‌هم می‌خندیدند وقتی با هم می‌رفتند پارک؟ اگر مادر نمرده ...
مشاهده تمام رمان های حسین سناپور
مجموعه‌ها