آخرین فعالیت‌ها


  • رود راوی
    ستاره داد
  • ثریا در اغما
    ستاره داد
  • 3 قطره خون
    ستاره داد
  • سال بلوا
    ستاره داد
  • داستان 1 شهر
    ستاره داد
  • سنگ صبور
    ستاره داد
  • چشم‌هایش
    ستاره داد
  • زمین سوخته
    برای زمین سوخته نوشت :

    روایتی تکان دهنده از روزهای آغازین جنگ و البته، تصویری تراژیک از پیامدهای سیاه و تیره فضای جنگی بر خلقیات جامعه جنگ زده. متاسفانه تنگ‌نظری‌های سیاسی و حسادت‌های کین‌توزانه شخصی سبب شد این رمان بسیار خوب هرگز به حق خودش نرسد و به نوعی در بایکوت خبری به سر برد.

  • سفر به گرای 270 درجه
    برای سفر به گرای 270 درجه نوشت :

    بر خلاف ظاهر درون‌مایه و شیوه روایت کلاسیک رمان، وقتی به بخش‌های مربوط به جنگ می‌رسد، نویسنده به ناگاه سبکی فشرده، با ضرباهنگی بالا و روایتی کاملا متفاوت از خود بروز می‌دهد که مشخصا بارقه‌های یک رمان خوب است. به نظرم جناب دهقان با همین رمان نشان داد که در آینده مسیر رو به رشدی را سپری خواهد کرد و به نویسنده‌ای متفاوت نسبت به ظاهر و خاستگاه اولیه آثارش بدل خواهد شد.

  • خروس
    برای خروس نوشت :

    شاهکار جناب گلستان که به نوعی پیش‌بینی نهایی انقلاب ۵۷ بود.

  • سمفونی مردگان
    برای سمفونی مردگان نوشت :

    هرچند سمفونی مردگان، معروف‌ترین، و به روایت غالب، بهترین اثر عباس معروفی به شمار می‌آید، اما ضعف آشکار زمان/مکان به شدت به وجه مدرن رمان ضربه وارد کرده است. فاصله‌گیری معروفی از فضای شهری و روایت داستان‌اش در وضعیتی شبه ناکجاآبادی، ارزش اثر را به شدت مخدوش کرده است. در واقع هرچند برای حوادث رمان یک شهر مشخص ذکر می‌شود و ظاهرا تاریخ وقایع نیز همزمان با جنگ جهانی است، اما هیچ یک از عناصر بازتاب دهنده شهریت مکان در رمان به چشم نمی‌خورد و زمان نیز عملا هیچ نشانه و بازتاب دیگری بجز حوادث گنگ مربوط به اشغال کشور از خود بروز نمی‌دهد.

  • دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد
    برای دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد نوشت :

    رمانی بسیار خوب در ترسیم یک «شرم تاریخی». کوله‌باری از افسوس و پشیمانی که بر تاریخ معاصر ایران سنگینی می‌کند و سایه سنگین‌اش در ناخودآگاه جمعی ما بازتاب یافته است. سرنوشت دکتر نون، به نوعی سرنوشت همین جامعه شرمنده است که نمی‌داند چقدر در شکست آرمان‌گرایی خودش مقصر بوده است.

  • عزاداران بیل
    برای عزاداران بیل نوشت :

    عزاداران بیل، هرچند در نگاه نخست یک مجموعه داستان است، اما ساختاری شبه‌رمانی دارد. این ساختار صرفا محصول فضا و شخصیت‌های مشترک نیست. نکته اصلی، در پیوستگی نهایی تصویر ارائه شده، و فراز و فرود شخصیت‌های اصلی متناسب با سیر مجموعه است. «اسلام» از یک طرف و «پسر مشدی سفر» از سوی دیگر دو کفه این ترازو هستند که به مرور جایگاه یکی تضعیف شده و دیگری بالا می‌آید.

  • بامداد خمار
    برای بامداد خمار نوشت :

    کاش یک دسته بندی مستقل برای رمان‌ها و ادبیات عامه‌پسند تشکیل می‌شد. خوب نیست که رمان‌های پاورقی بتوانند جزو فهرست برترین‌های ادبیات داستانی یک کشور قرار بگیرند.

  • هم‌نوایی شبانه ارکستر چوب‌ها
    برای هم‌نوایی شبانه ارکستر چوب‌ها نوشت :

    تمام آثار رضا قاسمی به نظرم فوق‌العاده هستند اما این رمان بر خلاف «وردی که بره‌ها می‌خوانند» و «چاه بابل» این شانس را داشت که مجوز دریافت کند و به چاپ رسمی برسد. به نظرم یکی از بهترین‌های تاریخ ادبیات داستانی کشور است.

  • آتش
    برای آتش نوشت :

    سومین رمان از سه‌گانه «دود» ، «خاکستر» و «آتش». آتش، هجویه‌ای تلخ است بر جهان معاصر جامعه ایرانی که روابط، سازوکارها و ارزش‌های معیوب و معوج آن را به صورتی عریان به نقد می‌کشد.

  • خاکستر
    برای خاکستر نوشت :

    دومین رمان از مجموعه سه‌گانه «دود» ، «خاکستر» و «آتش» که به نظر من بهترین رمان این سه‌گانه بود. شخصیت «مظفر» از استثناهای شخصیت پردازی در داستان‌نویسی روز ایرانی است. رمان نیز نسخه قابل توجهی از رمان‌های شهری است که خود سناپور در آن تبحر دارد و در این رمان، تصویر پوست کنده‌ای از فضای شهری جامعه ایرانی ارائه می‌دهد. تصویری که از هر نظر مستحق عنوان «رئالیسم» در تعریف لوکاچی آن است.

  • دود
    برای دود نوشت :

    اولین کتاب از سه گانه «دود، خاکستر، آتش». توصیه می‌کنم که اگر این کتاب را خواندید، حتما رمان‌های «خاکستر» و «آتش» را هم در ادامه آن بخواند که تکمیل کننده داستان هستند.

  • لب بر تیغ
    برای لب بر تیغ نوشت :

    یک رمان متفاوت برای فاصله گرفتن از درون‌مایه‌های تکراری ادبیات داستانی متداول. «لب بر تیغ» رمانی است تماما قصه‌گو که توانسته در دل داستان ماجرایی خودش، ادبیات متفاوت نویسنده را حفظ کند. تم داستان شباهت زیادی به سوژه «فیلم فارسی» های کلاسیک ایرانی دارد، اما سناپور موفق شده تا از این دست‌مایه سنتی، یک رمان مدرن خلق کند.

  • نیمه غایب
    برای نیمه غایب نوشت :

    تا جایی که تحقیقات من اجازه می‌دهد، این رمان، سرآغاز رمان شهری، و سنگ بنای تحول در رمان‌نویسی ایرانی طی دهه هفتاد است. به نظرم بهترین رمان آن دهه و ملاک اصلی برای جامعه‌شناسی رمان همان دهه است.

  • قیدار
    برای قیدار نوشت :

    نخستین کتاب امیرخانی است که بالاخره به مرز رمان نزدیک شده اما همچنان رگه‌های ذهنیت پیشامدرن و غیررمانی را در خود دارد. اگر با تخفیف و اغماض این کتاب را یک رمان به شمار بیاوریم، آن وقت در بهترین حالت یک رمان ضعیف است.