بعضی زنها
آرچي مكلاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يكبار ميشنيد هرگز فراموش نميكرد. صدايي صاف و محكم. كلمهها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا ميكرد. آواز محزون و يكنواخت و بيپيرايهاش، چيزهايي را بيان ميكرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
پشت دیوارهای دیر (مجموعه داستانهای فرانسوی)
رودریک همه چیز را به کلارا میگفت و او را از ندامتهای خود آگاه میکرد. نخستین بار بود که با او از عشق سخن میگفت. کلارا از این حرف استقبال بسیار بدی کرد. این بیان شگرف سودای رودریک را در نظر دختر جوان جالبتر کرد! عشق در جانهای سودایی چنین است. بزرگترین عیبها، زیانبخشیهای بی حد و مرز به ...
این چند کتاب دوستداشتنی برای توست (7 جلدی) با قاب
«زندگی به اندازه کافی روانتو میگردونه، که نیازی به گردوندن روانت نداشته باشی. به من گوش کن. من مرکز همه چیزم. این جمله اولین پیامد این اسمه. یه توصیه هم واسه تو دارم. خوندن متنها از اونجا که کلماتو به صدا درمیاره، نثل انداختن تاسه... ما نمیدونیم چه نتیجهای روی زمین مینشونه.»
آخرین روز عجیب در لسآنجلس
هر ساله، میان هیاهوی هزاران داستان کوتاه منتشر شده در صدها مجله، مجموعه آراستهای از چند داستان ظهور و بروز پیدا میکند که مدعی است بهترینهای سال را در بردارد. طی زمان، گاه جلد خاصی از این مجموعه به اعتباری مسلم دست مییابد. ولی گزینش داستان به هیچ روی امری ساده یا گریزناپذیر نیست، چه به ناچار عرصه پهناوری را ...
سرگذشت دختران
خیلی وقت پیش ـ البته نه اونقدرا، همین چند سال پیش، قبل از اینکه چرخدندهها و اهرما و قرقرهها آینده رو از دل زمین بکشن بیرون و بیارن جلو چشم من ـ زیاد مهمونی میرفتم.
تو یکی از این مهمونیا زن و شوهری بودن به اسم کریستا و ری. اونا با آدمایی که من کم و بیش باهاشون آشنا بودم، یا ...