این آخرین باره که برای هنری جشن تولد میگیرم!
توی خانه هنری زلزله فقط این حرفها به گوش میرسد:
هنری، وروجک نشو!
پول توجیبی، بی پول توجیبی!
برادرت رو اذیت نکن، هنری !
هنری! هنری!
۱۰ رمان
Francesca Simon was born in St Louis, Missouri, grew up in California, and attended both Yale and Oxford Universities, where she specialised in Medieval Studies. How this prepared her to write children’s books she cannot imagine, but it did give her a thorough grounding in alliteration.
She then threw away a lucrative career as a medievalist and worked as a freelance journalist, writing for the Sunday Times, Guardian, Mail on Sunday, Telegraph, and Vogue (US). After her son Joshua ...
هنری زلزله و عشق فوتبال
به طرف دروازه. گل. هورا!...
هنری زلزله اصلا فوتبالش خوب نیست، اما با هزار جور حقه و کلک بالاخره گل میزند...
صدای سوت داور. بازی تمام شد. برنده کیه؟
هنری؟!...
هنری زلزله و پرستار لولو خورخوره
مثل اینکه باز هم باید دنبال پرستار بگردیم!
اصلا پرستاری از بچهها کار خیلی سختی است. وقتی هم کسی حالشان را بگیرد و نشان بدهد که کی رئیس است، که بگذارد تمام شب بیدار بمانی و آن قدر شیرینی بخوری که حالت خراب بشود.
اما بدبختانه، تا حالا از این جور پرستارها گیر هنری زلزله نیفتاده است!
هنری زلزله و دندان شیری
یک آشی برات پختم که نگو!
راستش هنری هیچوقت از دست پیتر خلاصی نداشت. البته میدانست که نمیتواند او را بفروشد یا به کرم تبدیل کند، ولی خوب بلد بود او را توی دردسر بیندازد. یک دردسر خیلی خیلی خیلی بزرگ!
هنری زلزله و تعطیلات پرماجرا
به این میگویند تعطیلات واقعی.
کشتی رفت پایین و آمد بالا، صورت هنری سبز شد. صورت پیتر سبز شد. هنری گفت: انگار دارم مریض میشوم، و هر چه را که خورده بود، روی مامان بالا آورد. بابا گفت: اصلا خودتان را ناراحت نکنید، حتم دارم که این بهترین سفر عیدتان است.