رمان ایرانی

نگین محبت

لیوسا
9789645634061
۱۳۸۶
۸۱۶ صفحه
۱۳۰۸ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های فریده رهنما
فردا چکاوکی می‌خواند
فردا چکاوکی می‌خواند هر دو از دیدن هم یکه خوردند و هر دو حرکت قلب‌شان را که درون سینه به تلاطم افتاد، حس کردند. آرزوی قلبی‌شان در لحظه‌ای برآورده می‌شد که انتظارش را نداشتند زبان نگاه گویا بود و زبان بیان قاصر. با وجود این که هنوز خودشان به باور احساس‌شان به هم نرسیده بودند، قلب‌شان همراه با رگ و پی وجودشان، آن را باور ...
1 بار دیگر با احساس
1 بار دیگر با احساس «حتی اگر زبان عشق را به دو نیم کنی، تا لال شود، نگاه گویاتر و رساتر از آن، با فریادهایش، ماهیت آن را آشکار خواهد ساخت.» «اشک‌هایم به روی لبانم نشست و به همراه آن خندید.» «پس هنوز دوستم دارد و نتوانسته پا به روی احساس خود بگذارد و مهرم را از دل بیرون کند.»
مرا دوباره بخوان
مرا دوباره بخوان احساس بی حسی و بی وزنی وجودم را فراگرفت. نه قلبم با تپش‌های تند صدایش می‌زد و نه شور و شوقی از خود نشان می‌داد . درخت نیمه عریان آرزوهایم آخرین تکان را به خود داد تا چند برگ زرد و خشک باقی مانده بر روی شاخه‌هایش نیز فرو ریزند و در بیداد زمان لگدمال شوند.
طرلان
طرلان شش سال بود که داشت زجر می‌کشید، خودش را شکنجه می‌کرد. هر شب مشت محکمی به روی خواسته‌های دلش که فریاد زنان خورشید را از او طلب می‌کرد می‌کوفت و صدایش در نمی‌آمد. برای اینکه نمی‌خواست شاهد بر هم شکستن باورها و غروب خورشیدش باشد و اکنون با ناباوری داور را می‌دید که از گرد راه نرسیده می‌خواهد رازی را ...
افسانه دل
افسانه دل
مشاهده تمام رمان های فریده رهنما
مجموعه‌ها