رمان ایرانی

برنج تلخ

درسا
9789646104242
۱۳۸۸
۳۲۴ صفحه
۱۴۵۶ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های فریده رهنما
مرا دوباره بخوان
مرا دوباره بخوان احساس بی حسی و بی وزنی وجودم را فراگرفت. نه قلبم با تپش‌های تند صدایش می‌زد و نه شور و شوقی از خود نشان می‌داد . درخت نیمه عریان آرزوهایم آخرین تکان را به خود داد تا چند برگ زرد و خشک باقی مانده بر روی شاخه‌هایش نیز فرو ریزند و در بیداد زمان لگدمال شوند.
رودخانه بی‌بازگشت
رودخانه بی‌بازگشت
طرلان
طرلان شش سال بود که داشت زجر می‌کشید، خودش را شکنجه می‌کرد. هر شب مشت محکمی به روی خواسته‌های دلش که فریاد زنان خورشید را از او طلب می‌کرد می‌کوفت و صدایش در نمی‌آمد. برای اینکه نمی‌خواست شاهد بر هم شکستن باورها و غروب خورشیدش باشد و اکنون با ناباوری داور را می‌دید که از گرد راه نرسیده می‌خواهد رازی را ...
با تو هستم تا همیشه
با تو هستم تا همیشه به جای پاسخ سلامم، نگاه یخ‌زده و منجمدش را به صورتم دوخت و هیچ نگفت. هزاران حرف ناگفته، هزاران سوال بی‌جواب بر لبانم یخ زد و خشکید. داشت در پیچ خیابان ناپدید می‌شد. دیگر دلم طاقت نیاورد که این فرصت پیش آمده را از دست بدهم. فریادهایی که ظرف دو سال گذشته، از وجودم برمی‌خاست و قبل از اوج در ...
مشاهده تمام رمان های فریده رهنما
مجموعه‌ها