رمان ایرانی

فراتر از معرکه 2 (2 جلدی)

... متین، یک بار دیگر می‌گویم. تو مرد بدی نیستی! این را حاضرم به تمام دنیا بگویم، ولی من از قفس خسته شده‌ام. لطفا دنبالم نگرد. من را پیدا نخواهی کرد. اما من از مدت‌ها پیش همه چیز را سبک و سنگین کرده‌ام و نتیجه گرفته‌ام دست‌کم برای یک مدت، باید مال خودم باشم. فقط مال خودم. می‌خواهم طعم آزادی را بچشم. طعم زندگی دلخواه. طعم عاطفه‌ای غیر علمی! دیگر منطق‌های دو دو تا چهار تای تو را نمی‌خواهم بشنوم. حق با تو است. کاری که من کرده‌ام، نه با منطق تو، و نه با منطق هیچ کس دیگر قابل تایید نیست. اما همان‌طور که گفته‌ام، من گوشم را به روی هر صدایی بسته‌ام...

علم
9789644058622
۱۳۸۷
۶۹۲ صفحه
۷۰۳ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده شهره وکیلی
۳۴ رمان شهره وکیلی (۱۳۲۵–) نویسنده (رمان‌نویس) ایرانی است. او همچنین آموزگار و مدیر مدرسه نیز بوده‌است. رمان‌های او فروش بالا و چاپ‌های متعدد داشته‌اند. سیمین دانشور از کتاب «شب عروسی من» وی تمجید کرده است[نیازمند منبع]. شهره وکیلی در سال ۱۳۲۵ در تهران (خیابان ژاله) زاده شد. سپس در دبیرستان آزرم دیپلم ادبی گرفت و همان زمان که در کنکور شرکت می‌کرد ازدواج کرد. وکیلی در دانشگاه تربیت معلم حشمتیه پذیرفته شد و زمان دانشجویی در مدرسه نیز تدریس می‌کرد. او تحصیلش ...
دیگر رمان‌های شهره وکیلی
از فردا زندگی خواهم کرد 2 (2 جلدی)
از فردا زندگی خواهم کرد 2 (2 جلدی) بیش از سه ماه بود که ستار زندگی مرفه و مجللش را در زیباترین نقطه شمیران ترک کرده و به این جزیره دورافتاده آمده بود. و حالا در غروبی شفق‌گون و تشنه، بر عرشه لنج ایستاده بود و به آب و آسمان و آن همه قایق و بلم و لنج چشم دوخته بود. آب چنان آبی بود که می‌شد دست ...
چو فردا برآید بلند آفتاب
چو فردا برآید بلند آفتاب هر کتابی در صورتی غناهای خود را تقدیم خواننده می‌کند که با دقت خوانده و لابه‌لای سطورش دیده شود، چون ارتباط هرگز کسب شده نیست، بلکه باید به دنبال کسب آن بود، و این تسخیر، داشتن حسن نیت و عشق بسیاری را ایجاب می‌کند! عشق رازی است نهان در حیات انسان‌ها که گاه ارزنده‌ترین انسان‌ها را به قربانی می‌گیرد و ...
بی من مرو 1 (2 جلدی)
بی من مرو 1 (2 جلدی) وقتی فاجعه همانند حریقی مهارناپذیر گسترش می‌یابد، وقتی روند عنان گسیخته گریزنده‌ای همه چیز را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، آن‌وقت است که زندگی در یک چشم به هم زدن، به نرمی سایه ابری گریزپا از دست می‌رود.
صبر بلند
صبر بلند از پنجره اتاق کارم بخشی از ساختمان شما پیداست. هوا خنکای باران دارد و کمی مه ‌گرفته است. کوه در دوردست‌تر در هوای پیش بارانی، پوسته تیره‌ای آن را پوشانده. هوا در شک میان باریدن و نباریدن، زمین و زمان را به انتظار خود سرگردان کرده، میان طراوت و خشکی، میان آمدن و نیامدن، میان رسیدن و نرسیدن. حالا ایستاده‌ام ...
وقتی آن تناور درخت خانه شکست
وقتی آن تناور درخت خانه شکست صدای فاتحه‌خوانی زن‌ها خفیف بود. ولی می‌شد فهمید چه می‌گویند. اما چیزهایی که فرح می‌گفت، به گوش افراد آن جمع تعلق نداشت و چهره‌اش مثل همه سال‌های عمرش نفوذناپذیر می‌نمود. به خصوص حالا که هیجان‌هایش ناخودآگاه مخفی گشته و پشت سکوتی بی‌هویت گم شده بودند.
مشاهده تمام رمان های شهره وکیلی
مجموعه‌ها