رمان خارجی

دعوت به مراسم گردن‌زنی

(invitation to a beheading)

دعوت به مراسم گردن‌زنی، روایت ابتذالی سازمان یافته است که هدف غاییش سلب هویت از انسان کنونی است. سین سیناتوس (نامی که هر شخص ممکنی را به ذهن می‌‌آورد) همچون انسانی صاحب هویت، زندانی چنین نظامی است. نظامی سراپا صحنه‌سازی شده، رنگ‌آمیزی شده و باسمه‌ای که کوچک‌ترین «هستی» مستقلی را برنمی‌تابد و همه را یکسان، یکدست و بی‌رمز و راز می‌خواهد. همه باید شفاف باشند. سین سیناتوس روحی دارد پر رمز و راز، شعله‌ای درونی دارد که «قانون» جهان توتالیتر آن را برنمی‌تابد و از همین رو به جرم «کدر» بودن او را به زندانی می‌افکنند. سین سیناتوس، در عین حال، زندانی توهمات خود نیز هست. چرا که آزادی را، تحقق رویاهایش را در همین جهان ساختگی باسمه‌ای می‌جوید. درنمی‌یابد که مراسم اعدام، آیین بنیادی جهانی است که او را به مرگ محکوم کرده است؛ و این مرگ مرگی ذهنی است. مرگی است که هر لحظه در عرصه روح و ذهن جریان دارد؛ هر دم و هر روز اجرا می‌شود و از همین روست که تاریخ مشخصی ندارد. اما سین سیناتوس بیهوده در پی آن است که تاریخ مشخصی برای آن تعیین شود و همین نشانگر این است که ذهن سیناتوس هنوز به مرحله رشد کافی نرسیده است.

احمد خزاعی
قطره
9789643412654
۱۳۸۶
۲۲۴ صفحه
۱۲۹۹ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
ولادیمیر ناباکوف
صفحه نویسنده ولادیمیر ناباکوف
۲۴ رمان ولادیمیر ولادیمیرویچ ناباکوف نویسنده رمان، داستان کوتاه، مترجم و منتقد چندزبانه روسی-آمریکایی بود. وی اولین شعرش را در سن ۱۵ سالگی نوشت و قبل از فارغ‌التحصیلی از مدرسه تنیشف، ۲ جلد کتاب شعر چاپ کرده بود. ناباکوف تحصیلات خود را در دانشگاه کمبریج گذراند و چند سال پس از تبعید اجباری در اروپا، در سال ۱۹۴۰ به آمریکا رفت و تا پایان عمر خود آنجا ماند. ناباکوف با انتشار رمان لولیتا به اوج شهرت رسید. ناباکوف این رمان را در سال ...
دیگر رمان‌های ولادیمیر ناباکوف
به دلقک‌ها نگاه کن
به دلقک‌ها نگاه کن مجموعه کتاب‌های روسی‌ام بعد از آن‌که تمام شده و امضا شده بودند دوباره به درون ذهنی که خلق‌شان کرده بود پرتاب می‌شدند. همه‌شان یا به دست خودم یا با نظارت خودم، با بازنگری‌های خودم، به تدریج ترجمه شدند. هم آن ترجمه‌های انگلیسی نهایی و هم نسخه‌های اصل تجدید شده حالا تقدیم تو بود. خوب بود. راحت بود.
چشم
چشم مصمم شدم که اسموروف واقعی را کشف کنم. تا آنجای کار پی برده بودم که او شخصیتی چند بعدی دارد. در واقع نسبت به محیط رنگ عوض می‌کرد و گاهی سیمایی سرد و بی‌روح و گاه چهره‌ای متفاوت و پر حرارت از خود بروز می‌داد. کم‌کم داشت از این بازی خوشم می‌آمد. شخصا اسموروف را به دور از هرگونه شور ...
ناتاشا
ناتاشا ناتاشا روی پله‌ها با همسایه‌اش، بارون وولف، ساکن آن طرف سرسرا برخورد کرد. کمابیش کاهلانه از پله‌های لخت چوبی بالا می‌رفت. دستش را با ملایمت روی نرده‌های پلکان می‌کشید و به نرمی از میان دندان‌ها سوت می‌زد. «با این عجله کجا می‌ری ناتاشا؟» «داروخانه، که نسخه پدر رو بپیچم. دکتر الان این‌جا بود. پدر بهتره.» «آه، این خبر خوبیه.»
دفاع لوژین
دفاع لوژین چیزی که بیش‌تر متحیرش کرد این بود که از دوشنبه به بعد لوژین می‌شد. پدرش لوژین بزرگ، لوژین پا به سن گذاشته، که چند کتاب نوشته بود با لبخند از اتاق پسرش خارج شد، در حالی که دست‌هایش را به هم می‌مالید (که به روال هر شب آن‌ها را با کرم چرب کرده بود)، و با دمپایی‌های جیر، با آن ...
ناامیدی
ناامیدی ولادیمیر ناباکوف، یکی از استادان نثر که دارای سبکی شاخص در رمان بود، در سال 1899 در سنت پترزبورگ به دنیا آمد. ناباکوف رمان ناامیدی را که در سال‌های جوانی نوشته بود سی سال پس از انتشار بار دیگر بازنویسی کرد. این رمان روایت زندگی و سقوط مردی به نام هرمن است. ماجرایی ابتکارآمیز که در آن یک مرد همزاد خود ...
مشاهده تمام رمان های ولادیمیر ناباکوف
مجموعه‌ها