مجموعه داستان خارجی

مرگ همین دور و برهاست (مجموعه 10 داستان پلیسی جنایی)

... در شرایط عادی من تمام کارهایی را که سر راهم قرار می‌گرفت، سبک سنگین می‌کردم و تنها آن‌هایی را که آشکارا از من می‌خواستند دزدی بکنم یا آدم بکشم، رد می‌کردم. در خط کاری من آدم‌ها کشته می‌شدند و من به این مساله عادت کرده بودم اما خودم برای پول درآوردن این کار را نمی‌کردم...

سحر قدیمی
افکار
9789642280049
۱۳۸۸
۲۹۶ صفحه
۱۳۸۵ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
صدای سوم (گزیده داستان‌های نویسندگان نسل سوم آمریکا)
صدای سوم (گزیده داستان‌های نویسندگان نسل سوم آمریکا) پیر می‌شویم اما تغییر نمی‌کنیم. پیچیده‌تر می‌شویم اما همچنان مانند خودهای دوران کودکی‌مان مشتاق شنیدن قصه‌ای بعد قصه‌ای هستیم. در مبحث کتاب شمارگان چندان مهم نیست زیرا تا وقتی فقط یک خواننده هم باقی‌ست باید امیدوار بود. هر داستان همکاری مشترکی‌ست میان نویسنده و خواننده، تنها جایی در جهان که دو غریبه با صمیمیت تمام به هم می‌رسند.
تو تویی 2 (داستان‌های کوتاه و شگفت‌انگیز)
تو تویی 2 (داستان‌های کوتاه و شگفت‌انگیز) هر چی که لازم بود، در مقدمه جلد اول گفتم و حالا حرف آخر: باشد تا روزی بیش از اینها بدانیم، و بیش از اینها بنویسیم، و چیزیهایی بخوانیم و بنویسیم که پس از خواندن و نوشتن آنها، این احساس در ما بیدار شود که انسان‌تر شده‌ایم.
زندگی در سایه
زندگی در سایه معتقد بود، آدم فقط یک‌بار فرصت بودن در این دنیا را دارد. شاید هم به همین دلیل باید شانس استفاده از هر چیزی را تا حدودی به خودش بدهد. او از این که طعم شیرین و احمقانه این جذبه را دوباره تجربه کرده بود، احساس خوشحالی می‌کرد. بعد در قالب سایه‌ای تاریک روی او دراز کشید. دقیقا اندازه‌اش بود، چون ...
مرگ دنتون و داستان‌های دیگر
مرگ دنتون و داستان‌های دیگر خب دیگر، کارمان با خبر بد تمام شد. رخ به رخ آن ایستادیم و بلایی سرمان نیامد. نه آسیبی دیده‌ایم و نه خونی از بدنمان می‌آید. دچار سوختگی هم نشده‌ایم. کفش‌هایمان هنوز صاحب دارند. آفتاب می‌تابد، پرندگان می‌خوانند و دلیلی ندارد که خوش و خرم نباشیم. خبرهای بد ـ انفجارها، نشتی نفت، نسل‌کشی، قحطی و موارد دیگر ـ بیشتر اوقات ...
وقتی که شهر خفته است
وقتی که شهر خفته است «رز آ”جا دفن شده -شده بود- موش‌های درشتی که آن حوالی پرسه می‌زنند احتمالا اندکی بعد از دفن، جسدش را کاملا جویده و خورده‌اند. البته فکر کردن به این موضوع حس خوبی ندارد اما حقیقت دارد؛ موش‌ها دندان‌های تیز و بزرگی دارند راحت می‌توانند یک تابوت چوبی را بجوند و داخلش شوند مگر این که استطاعت داشته باشید برای عزیز ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها