رمان خارجی

حضرت دوست

در «حضرت دوست» هنر کریستین بوبن در بیان روایت‌گرانه به اوج خود می‌رسد. پسری از خانواده‌ای متمول، به سال 1182 میلادی در آسیزی واقع در ایتالیای مرکزی به دنیا می‌آید. او فرزند یک تاجر پارچه است و تاجر پارچه سودایی پول و ثروت. مادر او را فرانچسکو و پدر او را فرانسوا می‌خواند. پسر که سودای جنگاوری در سر دارد در لباس شوالیه‌ای متهور به جنگ می‌رود، اما دیدن جذامیان و مریض شدن خویش انقلابی درونی را در او باعث می‌شود. از این پس هر چه دارد را به فقرا می‌بخشد. پیامی درونی به او می‌گوید که در پی ساختن خانه خدا باشد و او دور از خانواده و دوستان، بدون داشتن سقفی برای سرپناه، تنها با ردایی بر دوش به آغوش طبیعت پناه می‌برد و چه زیبا طبیعت برای او مادری می‌کند!

رادمهر
9789648673661
۱۳۸۸
۱۲۴ صفحه
۲۱۷۸ مشاهده
۱ نقل قول
کریستین بوبن
صفحه نویسنده کریستین بوبن
۴۶ رمان کریستین بوبن، نویسنده فرانسوی زاده ۲۴ آوریل ۱۹۵۱ است. او پس از تحصیل در رشته فلسفه به نویسندگی روی آورد و تا کنون بیش از ۳۰ اثر از او منتشر شده‌است. کودکی، عشق و تنهایی دستمایه خلق آثار اوست. آثار بوبن مانند زنجیر به هم پیوسته‌اند، هر یک تصویر دیگری را روشن ساخته ودر کنار هم، تابلوی زندگی و افکار نویسنده را شکل می‌دهند. برای او تجربه‌های ساده زندگی ـ کودکی، عشق، تنهایی ـ دستمایه خلق آثاری عاشقانه‌است. بوبن بیش ...
دیگر رمان‌های کریستین بوبن
داستانی که هیچ‌کس دوست نداشت
داستانی که هیچ‌کس دوست نداشت واقعه مرگ تو، تمام وجود مرا در هم ریخت. تمام وجودم، جز قلبم را. آن قلبی که تو ساختی و هنوز می‌سازی، قلبی که تو، هنوز در نبودنت هم با دست‌های گم‌شده‌ات، به آن شکل می‌دهی و با صدای گم‌شده‌ات، آن را به آرامش دعوت می‌کنی و با خنده‌های گم‌شده‌ات، به آن روشنی می‌بخشی. دوستت دارم...
لوییز امور
لوییز امور
فراتر از بودن و موتسارت و باران
فراتر از بودن و موتسارت و باران سال‌ها از مردن همسر او می‌گذرد، اما با گذشت زمان بسیار هنوز باور ندارد که همسرش را از دست داده است.
همه گرفتارند
همه گرفتارند ... انگار همه اهل یک قبیله جدایی‌ناپذیرند. همیشه فکر یک میهمان جدید شادی‌بخش است. یک نوزاد، یک لوله‌کش، چرخ‌و فلک راضی است. از این‌که معشوق مادرش لوله‌کش است خوشش می‌آید. اگر ماهی‌گیر بود. اصلا نمی‌توانست تحملش کند. چرخ‌و فلک در حالی که به حرف‌های مادرش گوش می‌دهد. کادوهایش را باز می‌کند. یک سه پایه نقاشی، یک سری قلم مو، کتابی ...
ژه (پالتویی)
ژه (پالتویی) ژه دوهزار و سیصد و چهل و دو روز از مرگش گذشته بود که شروع به لبخند زدن کرد. در ابتدا، هیچ کس این لبخند را نمی‌دید. بر سر چیزهایی که هیچ کس نمی‌بیند، چه می‌آید؟ رشد می‌کنند. هر چیزی که رشد می‌کند، در ناپیدا رشد می‌کند و با گذشت زمان، قدرت بیش‌تر و مکان بیش‌تری می‌گیرد. پس لبخند ژه که از ...
مشاهده تمام رمان های کریستین بوبن
مجموعه‌ها