در «حضرت دوست» هنر کریستین بوبن در بیان روایتگرانه به اوج خود میرسد. پسری از خانوادهای متمول، به سال 1182 میلادی در آسیزی واقع در ایتالیای مرکزی به دنیا میآید. او فرزند یک تاجر پارچه است و تاجر پارچه سودایی پول و ثروت. مادر او را فرانچسکو و پدر او را فرانسوا میخواند. پسر که سودای جنگاوری در سر دارد در لباس شوالیهای متهور به جنگ میرود، اما دیدن جذامیان و مریض شدن خویش انقلابی درونی را در او باعث میشود. از این پس هر چه دارد را به فقرا میبخشد. پیامی درونی به او میگوید که در پی ساختن خانه خدا باشد و او دور از خانواده و دوستان، بدون داشتن سقفی برای سرپناه، تنها با ردایی بر دوش به آغوش طبیعت پناه میبرد و چه زیبا طبیعت برای او مادری میکند!