مجموعه داستان خارجی

صدای اقتدار (داستان‌های مادران و دختران) مجموعه داستان

چرا مادرم این‌قدر اسرار داشت ما منزوی زندگی کنیم، هیچ‌کس را نشناسیم، هیچ‌جا نرویم؟ ما مثل آن سه‌تا میمون بودیم. کور و کر و لال نسبت به دنیا و در خود مغرور و زودرنجمان گیر افتاده بودیم. تنها ارتباط ما با دنیای بیرون، سفر هر ماهه ما به سنت کلاین بود. مادرم خیلی جدی مرا از بین جاده‌های غبار گرفته آن‌جا عبور می‌داد و ما لباس‌های چروک تریکو، پولیورهای دست‌دوم، کت‌های از مد افتاده، لباس‌ زیر و لباس خواب‌ها را چنان روی هم روی هم امتحان می‌کردیم انگار که برای جشن بالماسکه باشد.

افراز
9789642430529
۱۳۸۹
۲۰۰ صفحه
۹۰۶ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
مسافر خوشبختی (106 داستان کوتاه از آثار بزرگترین نویسندگان جهان به همراه جملاتی از مشاهیر)
مسافر خوشبختی (106 داستان کوتاه از آثار بزرگترین نویسندگان جهان به همراه جملاتی از مشاهیر) کتاب 100 گلچینی از داستان‌های کوتاه نویسندگان مطرح دنیاست که تجربیات، احساسات و مقاطع حساس و سازنده زندگی انسان‌ها را روایت می‌کند، انسان‌هایی که دارای ملیت، مذهب و فرهنگ‌هایی متفاوت‌اند. اما زبان ساده و صمیمی کتاب، گویی زبان مشترک همه انسان‌هاست که از دل برخاسته و بر دل می‌نشیند. می‌توان در انتهای هر داستان، اشک و لبخند را در یکجا ...
تا مرگ ما را از هم جدا کند
تا مرگ ما را از هم جدا کند مجموعه حاضر که از داستان‌های کوتاه پلیسی - جنایی تشکیل شده است، می‌کوشد آثار روز دنیا در این ژانر را که از ژانرهای همواره محبوب داستان دوستان بوده، به مخاطبان ارائه دهد. جذابیت و هیجان نهفته در این گونه ادبی و رویارویی خلافکاران زیرک و کارآگاهان کارکشته، خواننده را تا پایان با خود همراه می‌کند و کوشش برای یافتن پاسخ پرسش ...
مارپیچ
مارپیچ زبان فارسی ...
فضاهایی برای عبور (از حال‌ها و هواهای تازه در داستان) مجموعه داستان
فضاهایی برای عبور (از حال‌ها و هواهای تازه در داستان) مجموعه داستان کتاب حاضر دربردارندة مجموعه داستان‌های کوتاه و روایت‌های مختلفی از نویسندگانی چون: «جان آپدایک»، «راسل ادسون»، «مارگارت اتوود»، «رولان توپور»، «دیو اگرز»، «خولیو کورتاسار»، «هانری میشو» و ...، با عنوان‌های «خیلی زود به آرامش می‌رسی»، «فضایی برای عبور»، «کوه از کاه»، «حسّ خون»، «کاسه در دست»، «در مجاورتی مدید»، و ... است. لازم به ذکر است در پایان کتاب، بیوگرافی ...
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها