۲۹ رمان
در 23 خرداد ماه 1331 در تهران دیده به جهان گشودند . اولین قطعه ادبیشان به نام دلم برای پروانه می سوزد رادر 9سالگی نوشتند. در سال 1347 ازدواج نمودند و حاصل ازدواجشان دو فرزند به نامهای بابک و بهارک شد. سه سال مشغول به فراگیری علوم دینی در حوزه علمیه آب منگل در کرج شدند . با پشتکار و علاقه ای که به خواندن و نوشتن کتاب داشتند اولین کتاب خود را با عنوان بازگشت به خوشبختی منتشر ...
غوغای بیهیاهو
داشتم باور میکردم که خانوادهام دشمن منند و چشم ندارند منو ببینند. درستتر اینه که بگم باور کرده بودم. حالا میدونم که در آن زمان حس مسئولیتپذیری و همکاری با دیگران را نداشتم. سومین خواستگار که به سراغم اومد هنگامی که سبد گل را به دستم داد با یک نگاه به او که نه گردنبند داشت و نه دستبند و ...
هنگامه (ادامه زخم خوردگان تقدیر)
ماندانا
مادر با صدای بلند آب و پنبه طلبید، احد کیف خود را باز کرد وسایل پانسمان را خارج کرده و هنگامی که دختر جوان با آب و پنبه نزدیک شد در یک نگاه او را شناخت. نزدیک بود کنترل خود را از دست بدهد و آب را روی پسر مجروح بریزد اما پیش از آن که دختر جوان و ...
تاوان عشق
برای شروع داستان بهتر است از دوران کودکی خود بگویم. اسم دوران دوشیزگی من «کاترینا گریگوریان» است. پدرم ایرانی و مادرم مکزیکی بودند. پدرم کارشناس چاه نفت بود و برای یک شرکت خارجی کار میکردم. مادرم زنی زیبا و دلفریب بود. آنها با عشق ازدواج کرده و من تنها ثمره آن هستم. تا هفت سالگی زندگی راحتی را سپری کردم ...