در من ناشکیباییهایی هست و راههایی. باید آنهارا به اتمام برسانم.
نادر اشخاصی قادرند عاشق شوند زیرا نادر اشخاصی قادرند همه چیز را از دست بدهند.
برای رسیدن به دور دستها، باید از نزدیکیها گذشت اما رسیدن به نزدیکیها به سهولت میسر نیست.
۴۶ رمان
کریستین بوبن، نویسنده فرانسوی زاده ۲۴ آوریل ۱۹۵۱ است. او پس از تحصیل در رشته فلسفه به نویسندگی روی آورد و تا کنون بیش از ۳۰ اثر از او منتشر شدهاست. کودکی، عشق و تنهایی دستمایه خلق آثار اوست. آثار بوبن مانند زنجیر به هم پیوستهاند، هر یک تصویر دیگری را روشن ساخته ودر کنار هم، تابلوی زندگی و افکار نویسنده را شکل میدهند. برای او تجربههای ساده زندگی ـ کودکی، عشق، تنهایی ـ دستمایه خلق آثاری عاشقانهاست. بوبن بیش ...
انسان شادکام
«آرزوی کتابی را داشتم که همان گونه که نردههای باغ متروکی را هل میدهید و وارد میشوید، آن را بگشایید.»
دلباختگی (لوییز امور)
لوییز امور همهجا بود، روی کاناپه و همچنین در ذهن من، در زوایای نهانی مغزم نشسته بود. . .
دیگر هیچکس غیر از او در جهان نبود، تنها او وجود داشت و بس. اینک حقیقتا خواندن و نوشتن میآموختم و سرانجام پا به عرصه حیات میگذاشتم، و حریص و وحشتزده صورت و اندام موجودی تنومند و سترگ را تماشا میکردم. ...
ژه
ژه دوهزار و سیصد و چهل و دو روز از مرگش گذشته بود که شروع به لبخند زدن کرد. در ابتدا، هیچ کس این لبخند را نمیدید. بر سر چیزهایی که هیچ کس نمیبیند، چه میآید؟ رشد میکنند.
هر چیزی که رشد میکند، در ناپیدا رشد میکند و با گذشت زمان، قدرت بیشتر و مکان بیشتری میگیرد.
پس لبخند ژه که از ...
زندگی از نو
او نه ماهه است. زیر آفتابی سوزان، در بیرون شهر میرانم و او در اتومبیل کنار دست من نشسته است. همانطور که چشم بر جاده دوختهام هرازگاه به او نگاه میکنم. در چشمان او وقار فرزانگی موج میزند. او روشناییها، سایهها و بندهای کفش کوچکش را در انگشتان گرفته و بررسی میکند. گاهی اندیشهای پیشانیاش را پرچین میکند.
از سرعت خود ...
لباس کوچک جشن
آنکه را دوست میداریم، میبینیم که کاملا عریان، در لباسی به رنگ روشن. به سویمان پیش میآید. لباسی شبیه لباسهایی که روزگاری، روزهای یکشنبه در کلیسا به تن میکردند و یا لباسهایی که در مجالس رقصی که بر روی کفپوشهای چوبی اجرا میشد میپوشیدند. و با این وجود او عریان است هم چون ستارهای که در اوج روز میدرخشد. با ...