در من ناشکیباییهایی هست و راههایی. باید آنهارا به اتمام برسانم.
نادر اشخاصی قادرند عاشق شوند زیرا نادر اشخاصی قادرند همه چیز را از دست بدهند.
برای رسیدن به دور دستها، باید از نزدیکیها گذشت اما رسیدن به نزدیکیها به سهولت میسر نیست.
۴۶ رمان
کریستین بوبن، نویسنده فرانسوی زاده ۲۴ آوریل ۱۹۵۱ است. او پس از تحصیل در رشته فلسفه به نویسندگی روی آورد و تا کنون بیش از ۳۰ اثر از او منتشر شدهاست. کودکی، عشق و تنهایی دستمایه خلق آثار اوست. آثار بوبن مانند زنجیر به هم پیوستهاند، هر یک تصویر دیگری را روشن ساخته ودر کنار هم، تابلوی زندگی و افکار نویسنده را شکل میدهند. برای او تجربههای ساده زندگی ـ کودکی، عشق، تنهایی ـ دستمایه خلق آثاری عاشقانهاست. بوبن بیش ...
بانوی سپید
با گذر از کودکی دو چیز را از دست دادم، لذت گم کردن کفشهایم در گل و پابرهنه برگشتن به خانه، در حالیکه در آب به دنبال گلهای سرخ آتشین میگشتم، و سرزنشهای مادرم که بیشتر به دلیل نگرانی برای من و کمتر به سبب ناراحتی حقیقیاش بود، زیرا اگرچه اخمها را در هم میکشید اما لبخند میزد.
همه گرفتارند
... انگار همه اهل یک قبیله جداییناپذیرند. همیشه فکر یک میهمان جدید شادیبخش است. یک نوزاد، یک لولهکش، چرخو فلک راضی است. از اینکه معشوق مادرش لولهکش است خوشش میآید. اگر ماهیگیر بود. اصلا نمیتوانست تحملش کند. چرخو فلک در حالی که به حرفهای مادرش گوش میدهد. کادوهایش را باز میکند. یک سه پایه نقاشی، یک سری قلم مو، کتابی ...
اسیر گهواره
دو هزار سال تنها بودم- تمام دوران کودکیم. هیچکس مسئول این تنهایی نیست، من سکوت مینوشیدم و از آسمان آبی تغذیه میکردم. انتظار میکشیدم. بین من و دنیا حصاری وجود داشت که روی آن فرشتهای که در دست چپ یک گل ادریسی- نوعی گلوله برفی آبی رنگ- داشت، پاسداری میکرد. نسبتهای حقیقی زندگی ما را- که بخش اعظم آن نامشهود ...
نور دنیا
کتابهای من لحظههای خاص زندگی من هستند. آنها از عمقی خاموش برمیآیند، اما این لحظههای خاص مرا به فراسوی همه چیز میبرد. نوشته همیشه از بیرون میآید و از درون برنمیخیزد. این برون است که مانند قطار دیوانهوار وارد درونم میشود، در این لحظه مانند این است که حجابی پیش چشمانم برداشته میشود و شروع به نگاه کردن میکنم.