رمان خارجی

اسیر گهواره

(Prisonnier au berceau)

دو هزار سال تنها بودم- تمام دوران کودکیم. هیچ‌کس مسئول این تنهایی نیست، من سکوت می‌نوشیدم و از آسمان آبی تغذیه می‌کردم. انتظار می‌کشیدم. بین من و دنیا حصاری وجود داشت که روی آن فرشته‌ای که در دست چپ یک گل ادریسی- نوعی گلوله برفی آبی رنگ- داشت، پاسداری می‌کرد. نسبت‌های حقیقی زندگی ما را- که بخش اعظم آن نامشهود است- نقاشان هنر رومی دریافته‌ بودند: کلیسایی که کف یک دست جا می‌گیرد. کتابی که پهناوری آسمان است- و هیچ چیز هرگز به گشودگی چهره‌ای شادمان از شگفتی عشق ورزیدن نخواهد بود. هر کس، حتی از دست رفته‌ترین انسان‌، در روح و جانش کلبه‌ای، و در ورودی آن زنگوله‌ای دارد. گاه باد زنگوله را تکان می‌دهد.

مهوش قویمی
آشیان
9789647518352
۱۳۹۰
۱۲۰ صفحه
۲۲۲۰ مشاهده
۰ نقل قول
کریستین بوبن
صفحه نویسنده کریستین بوبن
۴۶ رمان کریستین بوبن، نویسنده فرانسوی زاده ۲۴ آوریل ۱۹۵۱ است. او پس از تحصیل در رشته فلسفه به نویسندگی روی آورد و تا کنون بیش از ۳۰ اثر از او منتشر شده‌است. کودکی، عشق و تنهایی دستمایه خلق آثار اوست. آثار بوبن مانند زنجیر به هم پیوسته‌اند، هر یک تصویر دیگری را روشن ساخته ودر کنار هم، تابلوی زندگی و افکار نویسنده را شکل می‌دهند. برای او تجربه‌های ساده زندگی ـ کودکی، عشق، تنهایی ـ دستمایه خلق آثاری عاشقانه‌است. بوبن بیش ...
دیگر رمان‌های کریستین بوبن
نور دنیا
نور دنیا کتاب‌های من لحظه‌های خاص زندگی من هستند. آن‌ها از عمقی خاموش برمی‌آیند، اما این لحظه‌های خاص مرا به فراسوی همه چیز می‌‌برد. نوشته همیشه از بیرون می‌آید و از درون برنمی‌خیزد. این برون است که مانند قطار دیوانه‌وار وارد درونم می‌شود، در این لحظه مانند این است که حجابی پیش چشمانم برداشته می‌شود و شروع به نگاه کردن می‌کنم.
زندانی در گهواره
زندانی در گهواره من در شهری متولد شدم که بذرهای کاشته شده در آن از جنس فولاد بود درون گهواره‌ای چدنی به شکل گلوله‌ی توپ به دنیا آمدم، در خانواده‌ای پرورش یافتم که وقتی آنان را بمباران سوال می‌کردی، از جنس فولاد آب‌دیده می‌شدند. با مردانی صحبت کردم که می‌خواستند با شکافتن آسمان آن را خالی از درخشش و نور کنند. من هم‌چون ...
جشنی بر بلندی‌ها
جشنی بر بلندی‌ها در این زندگی ما همگی تنها در جستجوی یک چیز هستیم: سرشار شدن و پرشدن از زندگی - در یافتن بوسه نوری بر قلب خاکستری‌مان، شناختن لطافت عشقی بی‌زوال. زنده بودن یعنی دیده شدن، ورورد به انوار نگاهی پر مهر: هیچ‌کس از این قانون نمی‌گریزد حتی خداوند که ذاتا بیرون از قلمرو قانون است، زیرا خود ذات مفروض همه‌چیز است... کریستن ...
بانوی سپید
بانوی سپید با گذر از کودکی دو چیز را از دست دادم، لذت گم کردن کفش‌هایم در گل و پابرهنه برگشتن به خانه، در حالیکه در آب به دنبال گل‌های سرخ آتشین می‌گشتم، و سرزنش‌های مادرم که بیشتر به دلیل نگرانی برای من و کمتر به سبب ناراحتی حقیقی‌اش بود، زیرا اگرچه اخم‌ها را در هم می‌کشید اما لبخند می‌زد.
بهت
بهت کریستین بوبن بار دیگر با بیان لطیف خود کتابی را در پانزده روایت ارائه کرده است. پرتره وجودهای عزیز (پدرش) برخوردهای تصادفی (ماریا و کودک کولی)، شخصیت‌اهی رازآلود (سولاژ و گلن گولد)، الهامات و سرانجام نامه‌ای طولانی به معشوقه از دست رفته‌اش (فراتر از بودن)
مشاهده تمام رمان های کریستین بوبن
مجموعه‌ها