۲۹ رمان
در 23 خرداد ماه 1331 در تهران دیده به جهان گشودند . اولین قطعه ادبیشان به نام دلم برای پروانه می سوزد رادر 9سالگی نوشتند. در سال 1347 ازدواج نمودند و حاصل ازدواجشان دو فرزند به نامهای بابک و بهارک شد. سه سال مشغول به فراگیری علوم دینی در حوزه علمیه آب منگل در کرج شدند . با پشتکار و علاقه ای که به خواندن و نوشتن کتاب داشتند اولین کتاب خود را با عنوان بازگشت به خوشبختی منتشر ...
حرم دل
حرف من اینه که نمیخوام دیگه تو این خونه زندگی کنم. دلم میخواد برم شهرستان. حرف آخر اینه که میخوام تنها باشم و در تنهایی به زندگی خودم فکر کنم.
ابلیس کوچک
آنجا که عشق همراه یک طوفان به بلندای آسمان میرود و چون ریگهای روان به همه جا مینشیند، قصهای آغاز میشود. قصهای که در تنگترین و داغترین قفس تعصب اسیر و بیمار است. گرچه باد بوی گلهای محمدی را با خود دارد، گرچه خاک زبان یکرنگی و صداقت است، گرچه آسمان پاک و گسترده است. اما این هنگام که در ...
غوغای بیهیاهو
داشتم باور میکردم که خانوادهام دشمن منند و چشم ندارند منو ببینند. درستتر اینه که بگم باور کرده بودم. حالا میدونم که در آن زمان حس مسئولیتپذیری و همکاری با دیگران را نداشتم. سومین خواستگار که به سراغم اومد هنگامی که سبد گل را به دستم داد با یک نگاه به او که نه گردنبند داشت و نه دستبند و ...
عالیه
زنگ خانه و لحن زنگدار مهربانو که گفت آمدم، عالیه را از اتاق بیرون و از بالای پلهها به تماشای تازه واردین کشاند. در همهمه سلام و احوالپرسی و رد و بدل شدن بوسه بر گونه، عالیه مهمانان را ارزیابی میکرد. سن پنجاه سال به بالا. موها رنگ شده. لباسها اتوکشیده و مدلها سنگین و متناسب با سن آنها. کت ...
اتوبوس
به همه چیز میتوانم فکر کنم جز اینکه یتیم شدهایم. چگونه میتوانم باور کنم که خوشبختیمان در اثر بیمبالاتی یک راننده خوابآلود اتوبوس تبدیل به مصیبت و بدبختی شده باشد؟ این اتفاقات فقط در ستونهای حوادث روزنامه باورکردنی است و پذیرفتن اینکه ما نیز جزو آن دسته افراد مصیبت دیده قرار گرفتهایم، برایم قابل پذیرش نیست. هنوز دوست دارم ...