رمان ایرانی

حرف من اینه که نمی‌خوام دیگه تو این خونه زندگی کنم. دلم می‌خواد برم شهرستان. حرف آخر اینه که می‌خوام تنها باشم و در تنهایی به زندگی خودم فکر کنم.

چکاوک
9789646043503
۱۳۸۸
۳۴۴ صفحه
۴۴۷۰ مشاهده
۰ نقل قول
فهیمه رحیمی
صفحه نویسنده فهیمه رحیمی
۲۹ رمان در 23 خرداد ماه 1331 در تهران دیده به جهان گشودند . اولین قطعه ادبیشان به نام دلم برای پروانه می سوزد رادر 9سالگی نوشتند.
در سال 1347 ازدواج نمودند و حاصل ازدواجشان دو فرزند به نامهای بابک و بهارک شد. سه سال مشغول به فراگیری علوم دینی در حوزه علمیه آب منگل در کرج شدند . با پشتکار و علاقه ای که به خواندن و نوشتن کتاب داشتند اولین کتاب خود را با عنوان بازگشت به خوشبختی منتشر ...
دیگر رمان‌های فهیمه رحیمی
خیال تو
خیال تو نیلوفر سر در سینه‌ام فرو برد و می‌گفت :دیدی خاله ماهی مرد،دیدی پا پری دیگه پا نداشت.چشم گریانش را بوسیدم و گفتم:مهم نیست ،پا پری پر نو در‌می‌ورد و ماهی‌ها هم دوباره تخم‌ریزی می‌کنند.وقتی ماهی جان می‌داد حس کردم که خودم دارم جان می‌دهم...
عشق و خرافات
عشق و خرافات
برجی در مه
برجی در مه آیدا که از صدای پدر سر از در هال بیرون آورده بود و به پدر می‌نگریست با دیدن پاکت در دست او، خوشحال به حیاط دوید و او هم با بانگی بلند فریاد کشید: بالاخره رسید. پدر به چهره شاد دخترش نگریست و از سر افسوس سر تکان داد و با انداختن آن به روی زمین از خانه خارج شد. با ...
زخم‌خوردگان تقدیر
زخم‌خوردگان تقدیر
باران
باران
مشاهده تمام رمان های فهیمه رحیمی
مجموعه‌ها