رمان خارجی

مرد بی‌وطن

(A man without a country)

((مرد بی‌وطن)) کتاب مزخرفی‌ست. نویسنده دیگر چیزی در چنته ندارد که درباره دنیا به ما بیاموزد. دوران شکوفایی‌اش به سر آمده و گوهر خردش در قعر دریایی از غرولند و اراجیف مدفون شده‌ است. شوخی کردم. اما باید اعتراف کنم که این ترفند را از خود کورت ونه‌گوت و کتاب اخیرش ((مرد بی‌وطن)) سرقت کرده‌ام. با این که خیلی دلم می‌خواست این راز را فاش نکنم، اما تقلید از او برای یک مدت طولانی هم کار آسانی نیست. این اثر کوتاه، که بخشی از زندگی‌نامه طنزآمیز و خشم‌آلود اوست، شاید آخرین فرصت برای بهره‌جستن از قلم منحصر به فرد و دیدگاه‌های این نویسنده برجسته آمریکایی باشد. بصیرت طنزآمیز ونه‌گات هنوز هم پشتوانه آثار بسیاری از نویسندگان است.

کاروان
9789648497908
۱۳۸۶
۱۴۴ صفحه
۱۱۹۱ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
کورت ونه‌گات
صفحه نویسنده کورت ونه‌گات
۱۶ رمان کورت وانِگات جونیور،‏ نویسندهٔ آمریکایی بود. آثار او غالباً ترکیبی از طنزی سیاه و مایه‌های علمی‌تخیلی است که از میان آنها گهوارهٔ گربه (۱۹۶۳)، سلاخ‌خانهٔ شمارهٔ پنج (۱۹۶۹) و صبحانهٔ قهرمانان (۱۹۷۳) بیشتر مورد ستایش قرار گرفته‌اند. در سال ۱۹۹۹ آستروئید یا سیارک ۲۵۳۹۹ را به بزرگداشت او ونه گات نامیدند. کورت وانگات در شهر ایندیاناپولیس در ایالت ایندیانا به دنیا آمد. پس از آن که در رشتهٔ زیست‌شیمی از دانشگاه کورنل فارغ‌التحصیل شد، در ارتش نام‌نویسی کرد و برای نبرد ...
دیگر رمان‌های کورت ونه‌گات
زمان لرزه
زمان لرزه رمان بسیار لذت بخش... تصویری که ونه‌گوت از همسر اولش، برادرش و خواهرش ارایه می‌دهد. زیبا، دقیق انتقادآمیز و دوست داشتنی است. نیویورک تایمز حاشیه‌گویی‌ها، جملات قصار و خاطرات به یاد ماندنی به همراه نبوغ مهار ناپذیر و تخیل قوی مسحور کننده‌ی ونه‌گوت، اثری بی‌نظیر و تکان دهنده خلق کرده‌اند. جیسون تامپسون، ماهناهمه‌ی هرپراند کویین زمان لرزه دلنشین، خارق‌العاده و غیر متعارف ...
انفیه‌دان باگومبو
انفیه‌دان باگومبو همه افراد زنده و مرده کاملا از سر اتفاق این‌جا آمده‌اند، و نباید ساختگی پنداشته شوند. برای حفاظت از بی‌گناهان هیچ اسمی را تغییر نداده‌ام. فرشته‌ها در چارچوب امور بهشتی حافظ بی‌گناهان‌اند.
محبوس
محبوس من پیرترین و ناشناخته‌ترین برنامه‌ریز واتر گیت بودم، گمانم چیزی که باعث شد این‌قدر غیرجذاب به نظر برسم این بود که قدرت و ثروت بسیار کمی برای از دست دادن داشتم. برنامه‌ریزان،‌ گردن‌کلفت‌های مملکتی بودند. وقتی دستگیر شدم، مثل کسی بودم که روی یک سه‌پایه کوچک لب یک چشمه نشسته است. تنها کاری که می‌توانستند با من بکنند این بود ...
پیانوی خودنواز
پیانوی خودنواز ... پیرمرد که مبهوت افت و خیزهای آرام و منظم کلیدهای پیانوی خودنواز شده بود، گفت: «می‌بینی دکتر چه‌طور بالا و پایین می‌رن! انگار یه عاشق داره آهنگ می‌نوازه.» موزیک که به اندازه پنج سنت، خوشی نواخته بود، یک‌دفعه قطع شد. اما پیرمرد هنوز داشت فریاد می‌زد: «مو به تن آدم سیخ می‌شه دکتر. انگار یه روح پشت کلیدا نشسته ...
سلاخ خانه شماره 5
سلاخ خانه شماره 5 کورت ونه‌گات در 11 نوامبر 1922 در شهر ایندیاناپولیس در دوران بحری اقتصادی به دنیا آمده است، اما در آثار خود از کودکی شاد و پر نشاطش سخن می‌گوید!... در ماه دسامبر 1944 در جبهه جنگ اسیر نازی‌ها شد و در انباری زیرزمینی که محل نگهداری لاشه‌های گوشت بود، زندانی شد. در همان هنگام متفقین شهر درسدن را بمباران کردند ...
مشاهده تمام رمان های کورت ونه‌گات
مجموعه‌ها