((مرد بیوطن)) کتاب مزخرفیست. نویسنده دیگر چیزی در چنته ندارد که درباره دنیا به ما بیاموزد. دوران شکوفاییاش به سر آمده و گوهر خردش در قعر دریایی از غرولند و اراجیف مدفون شده است. شوخی کردم. اما باید اعتراف کنم که این ترفند را از خود کورت ونهگوت و کتاب اخیرش ((مرد بیوطن)) سرقت کردهام. با این که خیلی دلم میخواست این راز را فاش نکنم، اما تقلید از او برای یک مدت طولانی هم کار آسانی نیست. این اثر کوتاه، که بخشی از زندگینامه طنزآمیز و خشمآلود اوست، شاید آخرین فرصت برای بهرهجستن از قلم منحصر به فرد و دیدگاههای این نویسنده برجسته آمریکایی باشد. بصیرت طنزآمیز ونهگات هنوز هم پشتوانه آثار بسیاری از نویسندگان است.