ما آدمهای نامردی هستیم و خیلی هم بیمعرفت، به زنمان، فرزندمان، پدر و مادرمان و رفیقمان هم رحم نمیکنیم. هم میدانم که این اصلا شبیه آخرین دفاع یک متهم به قتل نیست، آنهم قتل دو نفر. بیشتر به آخرین اعتراف یک محتضر میماند، که باز هم برای من فرقی نمیکند، فردا نه پس فردا، سرم بالای چوبه دار است. وقتی خودم قبول دارم که دو بار اعدام که هیچ، ده بار هم برایم کم است؛ دفاع کار مسخرهای نیست؟ نه به خاطر اینکه اتهام را پذیرفته باشم، اما مطمئنم که اعدام حق من است. من نه زنم را کشتهام نه رفیقم را... اما از حکم اعدام استقبال میکنم...