مجموعه داستان خارجی

ستاره‌هایی که خیلی دور نیستند

9789643374648
۱۳۸۶
۱۳۲ صفحه
۳۲۸ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های علی شجاعی
فرشته‌ها قصه ندارند بانو
فرشته‌ها قصه ندارند بانو فرشته‌ای در بیداری دیدار آمد. عشق داد و قصه‌ای خواست. این همان قصه...نیست.
به بلندای آن ردا
به بلندای آن ردا ـ کفران نعمت می‌کنی فضل! که جان خود را به خطر می‌اندازی و جان من هم اگر به چنین راضی باشم... آن مقصدی که از راه ظلم و خیانت به آن برسند، منزل عدل و حق نیست... و باور ما نیست که به شمشیر ظلم، طلب عدل کنیم.
فصل شیدایی لیلاها
فصل شیدایی لیلاها ما هفت‌تن بودیم، من زهیربن قین بجلی، و من ضحاک‌بن عبدالله مشرفی، و من حربن یزید ریاحی، و من عمروبن قرظه انصاری، و من عبید‌الله بن حر جعفی، و من شبث‌بن ربعی. و من، و چنین بود که روایت در این میدان روان شد...
اگر آدم برفی‌ها آب نشوند
اگر آدم برفی‌ها آب نشوند یکی از پسرها سطلش را کنار گلوله برفی بزرگ خالی کرد و گفت: نه، هنوز کوچیکه. مثلا قراره بزرگترین آدم برفی‌مون رو بسازیم. من الان یه چارپایه می‌آرم، برید روش. باید ازین خیلی بزرگتر بشه.
مشاهده تمام رمان های علی شجاعی
مجموعه‌ها