در آن هنگام که من از بیماری برخاسته و ار خانه بیرون آمده بودم، لامبر دو فقره نقش کشیده بود (این را اکنون مسلم میدانم). نخستین این بود که از آندریونا سفتهای به مبلغ سیهزار (روبل) در ازای دادن آن نامه بگیرد و بعد با وی کمک کند و دوتایی شاهزاده را به وحشت بیندازند و او را از تمام کسان و آشنایانش دور کند و او را به عقد شاهزاده در بیاورد در هر صورت کاری از این گونه. نقشه این کار کامل شده بود. آنان فقط منتظر یاری من بودند، یعنی تصاحب آن سند...