این کتاب ماجرای مأموریت کوتاه یک مبارز پاکستانی به نام احمد به سوریه است. احمد در دمشق باید کسانی را ملاقات کند که قومیتهای مختلف دارند اما هدفشان یکی است و آن مبارزه با اسرائیلیها است.
شریک جرم
مردی را به اشتباه بازداشت کردهاند. او مجرم نیست. مردی که مجرم نیست از زندان آزاد میشود. یک نفر همه جا داد میزند من قاتلم، من کردم، من بودم که سینما را آتش زدم. این دو با هم راه میافتند توی خیابانها، قدم میزنند، بستنی میخورند، اختلاط میکنند. هیچکس حرفهای آنها را باور نمی کند. هیچ کدام مجرم نیست. شاید ...
12 داستان
چرخ فلک، پارک به شرط آرایشگاه، مردی که از هواآمد، تیرخوردهها، شازدهکوچولو، شب خداحافظی، کارت پستال، میز، صدای پا، ناخدا، بزرگترین خانه دنیا و بزرگترین نویسنده دنیا، دوازده داستان این مجموعه را تشکیل میدهند.
بیژن و منیژه
فردا صبح به دیدار پدرم خواهم رفت. فردا روز سوم فروردین است و هر سال در چنین روز مبارکی پدرم بار عام می دهد تا همه اقوام و دوستان دور و نزدیک به دیدنش بروند و سال نو را به او تبریک بگویند و من هم یکی از همه. با لباس نو و کت و شلوار و کراوات، نه با ...
بالون مهتا
سوار باد شد و رفت روی دریا... نه قطبنما داشت و نه میدانست کجاست و کجا دارد میرود و نه میتوانست هیچ تغییری در جهت حرکت بالون بدهد - تسلیم باد بود. با خودش عهد کرد که به هر جایی که رسید، به جای هر کار دیگری مثل تلفن زدن به دفتر شرکت در دهلی و خبر دادن از سلامت ...
وقایع اتفاقیه (47 داستان)
این کتاب مجموعهی داستانهاییست که در طول یک سال در ستون " وقایع اتفاقیه"ی روزنامهی " شرق" چاپ شده است. وقایعاتفاقیهنویس میگوید من داستانی که وقایع اتفاقیه نباشد سراغ ندارم. شما چه اسمی برای واقعهای که اتفاق میافتد پیشنهاد میکنید؟ وقایع اتفاقیهنویس میگوید من هیچ داستانی که اتفاقی توش نیفتد سراغ ندارم. وقایع اتفاقیه داستان است و داستاننویس کار دیگری ...