رمان خارجی

جشن هالووین

(Halloween party)

خانم آریادنه اولیور، که مهمان دوستش جودیت باتلر بود، با او رفته بود در تهیه مقدمات برگزاری جشن هالووین، که قرار بود عصر همان روز برگزار شود، کمک کند. حسابی شلوغ بود. زنهای فعال در رفت‌و‌آمد بودند و میزها و صندلی‌ها و گلدان‌ها را جابجا کردند و کدوهای حلوایی را که دستشان بود در جاهای مورد نظر می‌گذاشتند.

هرمس
9789643637569
۱۳۹۰
۲۷۶ صفحه
۲۵۸۸ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
آگاتا کریستی
صفحه نویسنده آگاتا کریستی
۱۱۳ رمان بانو آگاتا کریستی، نویسنده انگلیسی داستان‌های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او با نام مستعار ماری وستماکوت (به انگلیسی: Mary Westmacott) داستان‌های عاشقانه و رومانتیک نیز نوشته‌است، ولی شهرت اصلی او بخاطر ۶۶ رمان جنایی اوست. داستان‌های آگاتا کریستی، بخصوص آن دسته که در باره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو و یا خانم مارپل هستند، نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و ...
دیگر رمان‌های آگاتا کریستی
گرگ در لباس میش
گرگ در لباس میش با سرعت رفتم. رسیدم جلو در، ولی قبل از اینکه برسم از سرعتم کم کردم که بتوانم نگاه کنم، بدون اینکه کسی متوجه شود. رسیدم. در بسته نبود. نیمه‌باز بود. آرام هلش دادم و بازش کردم. نگاهی به اطراف کردم و دیدم... دیدم آنجاست. به صورت به زمین افتاده. مرده... تمام بدنش شروع به لرزیدن کرد.
جنایت در شب آتش‌بازی
جنایت در شب آتش‌بازی دوباره به آینه خردشده نگاه کرد، و بعد به جنازه. از روی سردرگمی، گرهی به ابروهایش انداخت و به سمت در رفت. در یکوری آویزان بود و قفلش از جا درآمده بود. همان‌طور که فکرش را می‌کرد، کلیدی روی در نبود، واگرنه نمی‌توانست از سوراخ کلید داخل اتاق را ببیند. کف اتاق هم اثری از کلید نبود. پوآرو به طرف ...
قتل در تعطیلات
قتل در تعطیلات دوازده... چهارده... پانزده سال گذشته بود. کار درستی کرده بود. قضاوتش کاملا درست بود. بشدت عاشق ورونیکا بود،‌ ولی می‌دانست که به جایی نمی‌رسد. ورونیکا قورتش می‌داد. همه جسم و روحش را می‌بلعید. ورونیکا خودخواه‌ترین آدم روی زمین بود و اصلا هم از این خودخواهی خجالت نمی‌کشید.
قتل‌های الفبایی قتل در زمین گلف
قتل‌های الفبایی قتل در زمین گلف داستان قتل‌های سریالی است که ماموران پلیس هنوز نتوانسته‌اند قاتل را پیدا کنند و معما سربسته مانده است. ناگزیر دست به دامان گاراگاه مشهور و قهرمان داستان هرکول پوآرو می‌شوند و او که پی به ناتوانی پلیس برده بود از مدت ها قبل خود در پی حل این معما بود اما او هم از حل معما ناتوان است تا اینکه...
قتل در زمین گلف
قتل در زمین گلف این‌جا، زمان جنگ میدون نبرد بوده. هم... آره می‌دونم . من نزدیک رود سم زخمی شدم. کاپیتان هیستینگز هستم مادام، در خدمت شما! پس شما یه افسر جنگی بودینّ چقدر جالب! صبر کنین اینو به خواهرم بگم. ما جفتمون هنرپیشه‌ایم، یه جورایی بازیگر سیاریم. میتونین منو رو سیندرلا صدا کنین. به نظرم این اسم بیشتر بهم میاد.
مشاهده تمام رمان های آگاتا کریستی
مجموعه‌ها