پدرم- روی کف اتاق نیمه تاریک و تنگ- زیر پنجره- آرمیده و پیراهنی بیاندازه دراز و سفید به تن دارد. انگشتان پاهای برهنهاش به طرز عجیبی از هم باز شده و انگشتان دستهای رئوفش نیز که با آرامش تمام بر سینهاش گذاشته شده کج و معوج است.
۱۶ رمان
آلکسی ماکسیموویچ پِشکوف (به روسی: Алексей Максимович Пешков) که بیشتر با نام ماکسیم گورکی (به روسی: Максим Горький) شناخته میشود (۲۸ مارس ۱۸۶۸ - ۱۸ ژوئن ۱۹۳۶)، داستاننویس، نمایشنامهنویس و مقالهنویس انقلابی روس و از بنیانگذاران سبک رئالیسم سوسیالیستی بود. از آثار او میتوان نمایشنامهٔ چهار پردهای در اعماق، رمان مادر (که معروفترین اثر او نیز هست)، آدم بیکاره، ارباب، آرتامانوفها (که در ایران به نام تجارت آرتامانوف معروف است) و استادان زندگی را ذکر کرد.
گرچه او را بیشتر به ...
در اعماق اجتماع
نمایشنامه در اعماق، نه بر اساس پرداخت جزءپردازانه گورکی بلکه با توجه به کلیاتی که از زندگی افراد پست و فرومایه اجتماع ترسیم کرده شهرت و اعتبار یافته است. آنچه این نمایشنامه را بیش از هر چیز دیگری حائز اهمیت میکند، توصیف دقیق گورکی از راز و نیازها، امید و آرزوها، شیوه زندگی و خشم و یاس آدمهای اعماق اجتماع ...
خداوندان زندگی
چهره آدمها حالت آرامشی بی جان به خود گرفته است. شاید در میان این آدمها یک نفر هم پیدا نشود که از بدبختیهای خود آگاه باشد و بداند که برده و اسیر این زندگی و لقمهای در دهان دیو شهر است. آدمها در این خودبینی قابل ترحمشان خود را ارباب سرنوشت خویش میپندارند. آگاهی از رهایی و استقلال خویش که ...
فروافتادگان و ارباب (مجموعه 4 داستان)
تقریبا هر روز پنجشنبه پیش از نماز بعدازظهر در 1 خانه کهنه و کثیف که از آن پتونیکو دکاندار بود فریادهای خشمگین زنی از 2 پنجره زیرزمینی وارد حیاط تنگی میشد که هر نوع خردهریزی را در آنجا انبار کرده بودند و در آنجا مستراحهای چوبیای قرار داشت که از بس کهنه بود دیگر سر پا نمیایستاد.
نخستین عشق
من میبایست تکههای خود واقعیام را از خاطرات پریشان ماجراهای زندگیام بیرون میکشیدم تا آن موقع توانش را نداشتم حتی میترسیدم اینکار را بکنم. من کی بودم؟ چی بودم؟ سؤالی که از زندگی بازم میداشت. روزگارم را سیاه کرده بود و زندگیم را تلخ کارم به جای رسید که میخواستم را سربهنیست کنم مردم را درک نمیکردم و آن نوع ...