رمان ایرانی

با ثریا تا ثریا

فروغ قلم
9789649485713
۱۳۸۷
۶۱۶ صفحه
۲۴۱۲ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های فریده رهنما
فردا چکاوکی می‌خواند
فردا چکاوکی می‌خواند هر دو از دیدن هم یکه خوردند و هر دو حرکت قلب‌شان را که درون سینه به تلاطم افتاد، حس کردند. آرزوی قلبی‌شان در لحظه‌ای برآورده می‌شد که انتظارش را نداشتند زبان نگاه گویا بود و زبان بیان قاصر. با وجود این که هنوز خودشان به باور احساس‌شان به هم نرسیده بودند، قلب‌شان همراه با رگ و پی وجودشان، آن را باور ...
برنج تلخ
برنج تلخ
سهم من از زلال باران
سهم من از زلال باران این یک اتفاق بود، اتفاقی ناخواسته که دیگر نمی‌شد جلویش را گرفت نه برخورد لحظه‌ای و نه گذری. می‌خواست ماندنی شود. عشق نقطه تسلیم است نقطه ای که دستهایت را بالا می‌بری و در مقابل طپش‌های تند قلبت تسلیم می‌شوی. آیا من به این نقطه رسیده بودم...؟
طرلان
طرلان شش سال بود که داشت زجر می‌کشید، خودش را شکنجه می‌کرد. هر شب مشت محکمی به روی خواسته‌های دلش که فریاد زنان خورشید را از او طلب می‌کرد می‌کوفت و صدایش در نمی‌آمد. برای اینکه نمی‌خواست شاهد بر هم شکستن باورها و غروب خورشیدش باشد و اکنون با ناباوری داور را می‌دید که از گرد راه نرسیده می‌خواهد رازی را ...
نگین محبت
نگین محبت
مشاهده تمام رمان های فریده رهنما
مجموعه‌ها