۵۷ رمان
نادر ابراهیمی در ۱۴ فروردین سال ۱۳۱۵ در تهران بهدنیا آمد. پدرش عطاءالمُلک ابراهیمی، فرزندِ آجودان حضورقاجار و از نوادگانِ ابراهیم خان ظهیرالدوله، حاکم نامدارِ کرمان در عصر قاجار بود، که رضاشاه پهلوی او را، ضمنِ خلعِ درجه از کرمان به مشکین شهر تبعید نمود، که هنوز قلمستانی به نام او در حومهٔ مشکین شهر وجود دارد (قلمستان عطا) و هنوز فامیل او (ابراهیمیهای کرمان) در شهر و استان کرمان شناخته شده و مشهور هستند. مادرِ نادر ابراهیمی هم از ...
باران آفتاب و قصه کاشی
شاید هزار و پانصد سال پیش، شاید دو هزار سال پیش، و شاید خیلی پیشتر، در نزدیکی شهر کاشان، در دهکدهیی به نام راوند، مرد نقاشی زندگی میکرد که نامش گرگین بود.
1 عاشقانه آرام
با صدای: پیام دهکردی
نادر ابراهیمی درباره «1 عاشقانه آرام» گفته است: «این نظریه من برای یک زندگی مشترک است که رو به سوی معنویت دارد.»
در این نوع زندگی، روزمرگی و عادت که احساس دلمردگی و پوچی را در پی دارد، وجود ندارد.
هیچ چیز به فردا واگذاشته نمیشود تا امروز خالی بماند و رنگ کهنگی بگیرد.
دیگر معجزهای در کار نیست. برای ...
جنگجوی جوان و طرح بزرگ (سفرهای هامی و کامی 2)
شبیه هیچ سفر دیگری نیست؛ دو سال سفر کردن و مدرسه نرفتن خیلی خیلی هیجان انگیز است و البته کمی هم نگران کننده؛ بعدش چه اتفاقی میافتد؟ دوباره به مدرسه راهمان میدهند؟ عازم این سفر شدن، تصمیم سختی است، اما هامی و کامی و خانوادههایشان این ریسک را پذیرفتهاند. آیا در میان راه پشیمان میشوند و به مدرسه برمیگردند؟
فردا شکل امروز نیست
فریاد میکشم:
‹‹ شنیدن صدای رودخانه در شب، اگر واقعا کسی باشد که بشنود، مثل خواندن دعای سحر است، اگر واقعا کسی باشد که بخواند...››