مجموعه داستان خارجی

روزی روزگاری دیروز

1 شب درست بعد از پنجاهمین سالگرد تولدم، در باری را که از خانه دوران کودکی‌ام چندان فاصله‌ای نداشت باز کردم. پدرم، در راه برگشت به خانه از دفترش در لندن، آن‌جا بود و به پیشخان تکیه داده بود. مرا نشناخت، اما من از این‌که پیرمرد را دوباره می‌دیدم خوشحال و تقریبا هیجان‌زده شده بودم به خصوص که او 10 سالی می‌شد که مرده بود.

مروارید
9789645881809
۱۳۸۳
۲۴۸ صفحه
۱۰۹۷ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
زاده اضطراب جهان  کتاب گویا
زاده اضطراب جهان کتاب گویا با صدای: نصرالله مدقالچی شاعرانی که نمونه‌هایی از شعرشان در این دفتر گرد آمده است. همه از نوآوران بنام سرزمین‌های خویش‌اند. در اروپا شهره‌اند و چهره‌های متشخصی در گونه‌هایی از شعر جهان‌اند. شعرشان به زبان‌های گوناگون ترجمه شده است. بعضی برنده جایزه نوبل شده‌اند. به بعضی نیز جایزه‌های فرهنگی، ملی و بین‌المللی دیگری اهدا شده است. گوش دادن به کتاب سخنگو برای ...
داستان دوستان
داستان دوستان در روزگاران گذشته به دلیل فراغت بیش از حد مردم و کندی روند زندگی، خواندن حکایت و قصه‌های طولانی برای خواننده یا حتی شنونده در صورت نقل و روایت آن، اشتیاق‌برانگیز بود. اما در کنار همین آثار حجیم، بوده‌اند نویسندگان و شاعرانی که ضرورت کوتاه‌نویسی و ایجاز را کشف کرده و بر این سبک پای فشرده‌اند. حکایات سعدی در گلستان، ...
3 نامه و 1 قصه و چند داستان دیگر
3 نامه و 1 قصه و چند داستان دیگر وجنات شگفت‌زده‌اش دیدن دارد، وقتی که کناردستی من در نهایت به نقطه محاسبه شده می‌رسد و چیزی را لمس نمی‌کند جز هیچ. هیچ هیچ! کفش شماره چهل و پنجش تنها و بی‌کس شده. دیگر طاقت نمی‌آورد. ابتدا به زمین نگاه می‌اندازد، بعد به پای من. من همچنان غرق در افکار خود با عروسک‌هایم بازی می‌کنم و طرف کم‌کم متوجه می‌شود ...
افساری بر گردن تصمیم قاطع میلاد مسیح سال صفر
افساری بر گردن تصمیم قاطع میلاد مسیح سال صفر تونینو آهسته گفت:«و حالا من هم مواد پخش می‌کنم.» او برای نخستین بار به این فکر می‌کرد که پدرش به خاطر دفاع از فرزندان دیگر مرده است و معلوم نیست اگر می‌فهمید فرزند خودش هم عاقبت وارد این کار شده است، چه می‌کرد.
بانوی بهشتی
بانوی بهشتی خواننده‌ی جوان و عزیزم، تو باید بدانی که من از سال‌های جنگ و اشغال کشورمان نفرتی عمیق دارم؛ زمانه‌ای که به جای کتاب و قلم، تپانچه و نارنجک در دست‌هامان می‌چپاند و به‌جای این‌که به ما راه زیستن را بیاموزد، امر به مردن می‌کرد...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها