مجموعه داستان خارجی

روزی روزگاری دیروز

1 شب درست بعد از پنجاهمین سالگرد تولدم، در باری را که از خانه دوران کودکی‌ام چندان فاصله‌ای نداشت باز کردم. پدرم، در راه برگشت به خانه از دفترش در لندن، آن‌جا بود و به پیشخان تکیه داده بود. مرا نشناخت، اما من از این‌که پیرمرد را دوباره می‌دیدم خوشحال و تقریبا هیجان‌زده شده بودم به خصوص که او 10 سالی می‌شد که مرده بود.

مروارید
9789645881809
۱۳۸۳
۲۴۸ صفحه
۱۰۹۷ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
قصه‌های غریب
قصه‌های غریب شب‌ها دیگر چشم روی هم نمی‌گذاری! با خواندن قصه‌های این کتاب که پر است از جن و پری و روح و شبح گرفتار ترس و لرزی می‌شوی که نگو و نپرس! داستان‌هایی از ری بردبری، ترومن کاپوتی، نجیب محفوظ، مارک تواین و...
تئاتر برای مخاطبان جوان 22 نمایش‌نامه بلند برای نوجوانان 2  2 جلدی
تئاتر برای مخاطبان جوان 22 نمایش‌نامه بلند برای نوجوانان 2 2 جلدی آثاری که در این مجموعه می‌خوانید شامل 22 نمایش‌نامه برای کودکان و نوجوانان است که به موضوعات مبتلا به آنان از جمله: رابطه با خانواده و دنیای پیرامون، تحمل و مدارا در سختی‌ها، مسئله بلوغ، همچنین کودکان و نوجوانان در معرض آسیب و مانند آن می‌پردازد. این نمایش‌نامه‌ها که از دو کتاب «بیست نمایش‌نامه بلند ...
قصه‌هایی برای 5 ساله‌ها
قصه‌هایی برای 5 ساله‌ها قصه‌هایی برای پنج ساله‌ها، مجموعه 9 قصه است. قصه‌هایی مثل: بادکنکی برای میکی، اسب آبی آفریقایی، روز بزرگ بیلی خرسه، چکمه‌های جادویی، فیل فراموش‌کار، تخم اژدها و... همان‌طور که از اسم قصه‌ها پیداست، هر قصه حال و هوای خاصی دارد و این تنوع باعث می‌شود که این مجموعه بسیار جذاب و سرگرم‌کننده باشد. بهتر است قصه‌ها را بخوانید، تا هم ...
انتقام چمن (پسامدرنیست‌ها) مجموعه داستان
انتقام چمن (پسامدرنیست‌ها) مجموعه داستان یک عکس بزرگ از مریلین مونرو به دیوار زده بودند. اولین بار بود که می‌دیدم چنین عکسی را به دیوار اداره پست زده‌اند. مریلین روی یک قطعه بزرگ قرمزرنگ دراز کشیده بود. روی دیوار پست‌خانه غریب به نظر می‌آمد؛ ولی البته من در این منطقه غریب‌تر بودم.
سراسر پنجره (مجموعه داستان‌های منتخب جایزه ادبی طهران)
سراسر پنجره (مجموعه داستان‌های منتخب جایزه ادبی طهران) تنگ شیشه‌ای از دستش رها شد، زمین خورد و شکست. خاک از طعم سرد سرکه سیاه شد. با دستی بر دماغ فرار کرد؛ پابرهنه. مادر جیغی کشید و فحشی بدرقه پاهای برهنه او نمود. دو قطره خون سرخ کنار تکه شکسته تنگ در زمین فرو می‌رفت. خاک گرم و نرم کوچه زیر قدم‌های تند و پی‌درپی او به هوا برمی‌خاست ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها