مجموعه داستان خارجی

قرار بازی (داستان‌هایی از زنان نویسنده غربی) مجموعه داستان

... فران به آشپزخانه رفت. لیز کمی به سوی پنجره متمایل شد و نگاهی به اطراف انداخت. آپارتمان رو به غرب بود. گرچه از ارتفاع نگاه می کرد، اما در مورد جهت دیدش مطمئن بود. هنوز عادت به دیدن چنین منظره‌هایی از آن ارتفاع را نداشت و این که به راحتی شاهد زندگی دیگران باشد...

علی قانع
افراز
9789642430994
۱۳۹۰
۱۴۴ صفحه
۸۶۶ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
بهترین داستان‌های جهان (قرن 19-20) 5 جلدی
بهترین داستان‌های جهان (قرن 19-20) 5 جلدی کتاب حاضر مجموعه‌ای از بهترین داستان‌های نویسندگانی همچون گابریل گارسیا مارکز، ایتالو کالوینو، هاروکی موراکامی، آلبر کامو، فرانتش کافکا، وبرجینیا وولف، سامرست موآم، جک لندن، لئو تولستوی، گوستاو فلوبر، ادگار آلن پو و.... می‌باشد. که به انتخاب و ترجمه احمد گل‌شیری گردآوری شده است.
زنی که منم نامش زهراست
زنی که منم نامش زهراست مه نشسته بود میان نخل‌ها. دمدمه‌های صبح بود که تو می‌خواستی بیایی دست زنی را که من بوده‌ام بگیری. از میان آب‌های هور ببری. از دود آتش دور کنی. طافت طاق شده بود و آنقدر تیز آمدی که گوشه لباس بلند سفیدت که سرخ شده نمی‌بینی، نمی‌بینی که زخمی شدی و ...
زن و شوهر واقعی (گزیده داستان‌های کوتاه آفریقا)
زن و شوهر واقعی (گزیده داستان‌های کوتاه آفریقا) پدرش که از همان موقع با او حرف نمی‌زد. مادرش مخفیانه به دیدن او می‌آمد و بچه ها را برای غسل تعمید به کلیسا می‌برد. کلیسا برای بچه‌هایی که پدر و مادرشان در حضور کشیش غقد نشده بودند. هزینه‌ی غسل تعمید را چهار برابر می گرفت. غیر از این جریمه مشکلی نداشتند. البته کشیش گاهی موقع موعظه، زنا، چند همسری ...
100 (100 داستان ک...
100 (100 داستان ک... روزی روزگاری، مردی در باغش چندین درخت انار داشت و سال‌ها به هنگام پاییز انارهایش را در سینی‌های نقره‌ای، بیرون باغش می‌گذاشت و بر سینی‌ها علامت‌هایی گذاشته بود که رویشان نوشته بود: یکی بردارید، نوش جانتان. اما مردم می‌گذشتند و هیچ‌کس از میوه‌ها بر نمی‌داشت! مرد فکری کرد و سال بعد هنگام پاییز دیگر انارها را بر سینی‌های نقره نگذاشت، اما ...
داستان‌های کوتاه (از نویسندگان بزرگ جهان) مجموعه داستان
داستان‌های کوتاه (از نویسندگان بزرگ جهان) مجموعه داستان مادری با پسر کوچک خود در آستانه در خانه‌شان نشسته بودند و درباره صورت سنگی بزرگ صحبت می‌کردند، آن صورت سنگی بزرگ چه بود؟ مادر گفت: در این وادی روایتی است که می‌گوید یک مرد بزرگ درست با همین صورت ظهور خواهد کرد. آن‌ها می‌گویند روزی روزگاری فرزندی در این وادی به دنیا خواهد آمد که بزرگ‌ترین و شریف‌ترین مرد ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها