باز به آن تابلوی کوچک نقاشی در قاب سادهاش، چشم دوختهام. قرار است چند روزی به دهکده زادگاهم بروم و تماشای این تابلو خاطرات گذشته را به یادم میآورد. ابن تابلو را مدتها پیش نقاشی کردهام در این سالها هرگز آن را در نمایشگاهی برای تماشا نگذاشتهام، و هر چند که نقاشی شرمآوری نیست اما هر وقت که آشنایانم از ده به دیدنم میآیند در گوشهای پنهانش میکنم. با آن که اثر هنرمندانه و ارزشمندی نیست، اما ساده و زیباست و سادگی و زیبایی روستا را در ذهن زنده میکند.