رمان خارجی

سرگذشت 1 اسب

(The story of a horse)

طنزی است بر انسان متمدن ، از دید یک اسب.

فردا
9789641145844
۱۳۸۴
۱۲۰ صفحه
۱۲۴۶ مشاهده
۰ نقل قول
لئو تولستوی
صفحه نویسنده لئو تولستوی
۵۵ رمان لئو نیکلایویچ تولستوی (به روسی: Лев Никола́евич Толсто́й)، نویسنده و فعال سیاسی اجتماعی روس. زادروز وی (۹ سپتامبر ۱۸۲۸ میلادی) در یاسنایا پالیانا[۳] از توابع تولا است . تولستوی در روز (۲۰ نوامبر ۱۹۱۰ میلادی) درگذشت و در زادگاه خویش به خاک سپرده شد. تولستوی یکی از مشهورترین نویسندگان و بزرگ‌ترین شخصیت‌های تاریخ روسیه است. رمان‌های جنگ و صلح و آنا کارنینا جایگاه او را در بالاترین ردهٔ ادبیات داستانی جهان تثبیت کرده‌اند. لئو نیکلایوویچ تولستوی به‌حدی در کشورش مشهور ...
دیگر رمان‌های لئو تولستوی
شاهکارهای کوتاه تولستوی 3 (سعادت خانوادگی و داستان‌های دیگر)
شاهکارهای کوتاه تولستوی 3 (سعادت خانوادگی و داستان‌های دیگر) غم و قصه تنهایی و به طور ساده، احساس دلتنگی قبل از پایان زمستان به پایه‌ای رسید که حتی از اتاقم خارج نمی‌شدم، دست به پیانو نمی‌زدم و کتابی به دست نمی‌گرفتم، وقتی که کاتیا توصیه می‌کرد با کاری خود را سرگرم کنم، جواب می‌‌دادم: ((دلم نمی‌خواهد، نمی‌توانم)) ولی دلم ندا می‌داد چرا؟ چرا هنگامی که بهترین ایام زندگی من ...
عشق چنین زایل می‌شود و چند داستان دیگر
عشق چنین زایل می‌شود و چند داستان دیگر روز 28 اکتبر 1910 تولستوی تا پاسی از شب در اتاق خود تنها نشسته و چیزی نوشته بود. چندی پس از نیمه شب، که تازه به خواب رفته بود، صدایی در اتاق خویش شنید و چون چشم گشود، زنش را دید که آمده و در آنچه نوشته است، وارسی می‌کند که مبادا از او بد گفته باشد در آنجا میان ...
شیطان
شیطان دو جور زندگی برای من ممکن است. یکی آن که با لیزا شروع کردم، زندگی، خدمت و ادراره ملک و فرزندداری همراه با احترام مردم. اگر این زندگی را می‌پسندم جایی برای ستپانیدا نیست. بایست همان‌طور که گفتم او را از این جا دور کنم یا از میانش بردارم، باید که او نباشد... زندگی دیگر همین است. این که ستپانیدا را ...
سونات کرویتسر و چند داستان دیگر
سونات کرویتسر و چند داستان دیگر کوشان که جلو اشکی که در سینه‌ام می جوشید بگیرم در دل می‌گفتم: ((او حال مرا این‌جور فهمیده است. صدایی در دلم می‌گفت ((عشق گذشته ما تمام شده. پاک تمام شده!)) به من نزدیک نشد و کوششی برای دلجویی از من نکرد. آنچه به او گفته بودم او را آزرده بود. صدایش آرام و خشک بود.
2 داستان (زندگی از هم گسیخته دوست خطرناک 1 شوهر هرگز نباید با آتش بازی کند) مجموعه داستان
2 داستان (زندگی از هم گسیخته دوست خطرناک 1 شوهر هرگز نباید با آتش بازی کند) مجموعه داستان فقط لیزای بیچاره که تولستوی را به اندازه سونیا دوست می‌داشت، تنها و اشک‌ریزان و غمگین در اتاق باقی ماند. دکتر برس پیرمرد هم از اینکه مجبور بود خشم خود را پنهان دارد سخت رنج می‌برد. او همیشه به این فکر بود که تولستوی به سراغ دختر بزرگش خواهد آمد، ولی با این حال با ازدواج آنها موافقت کرد. ...
مشاهده تمام رمان های لئو تولستوی
مجموعه‌ها