بوسه خداحافظی با مادر
به راستی توانایی ((جوی فیلدینگ)) در ایجاد جاذبه و سوال برانگیز کردن ماجرا بینظیر است... او خواننده را در داستان غرق میکند تا با تمامی احساس خود، کتاب را دنبال کند. نوشتههای او را باید تمامی زنان بخوانند و بیتردید اثر بپذیرند.
آن روز پدر به بچهها گفت: ((از مادر خداحافظی کنید... )) و وقتی شب به پایان رسید... مادر ...
تکههای گمشده
سامانتا
چون از قبل تصمیم گرفتهاند که ما گناهکار هستیم، همیشه این اتفاق میافتد کارولین و نه تنها در مکزیکو. پلیس فکر میکند که میداند چه کسی مسئول است، بنابراین دیدگاه تونلی پیدا میکند؛ بقیه مظنونین را نادیده میگیرد و تمام مدارکی را که از حدس آنها حمایت نمیکند، بیاهمیت میشمارند...
نجواها و دروغها
برای یک لحظه، فکر کردم پرده تکان خورد. زدم روی ترمز، سرم فقط چند سانتیمتر با شیشه جلو فاصله داشت. ولی با نگاهی دقیقتر، معلوم شد اشتباه کرده بودم و فقط سایه درختهای نزدیک خانه بود که در مقابل پنجره اتاق خواب میرقصد، و تصویری از حرکت را از داخل خانه به نظر میرساند.
عروسک
به هیچوجه دلش نمیخواست او را ببیند بدون هیچ توضیحی! وقتی در تمام خاطرات کودکی حتی یک دلخوشی کوچک از او نمییافت چگونه میتوانست امروز یاریاش کند. زندگی و آدمهای این زندگی همیشه آن گونهای که به نظر میرسند، نیستند. باید هر کس را با در نظر گرفتن تمامی خودش نگاه کرد و آنگاه به قضاوت نشست. وقتی بدون دانستن ...