این کتاب مجموعه داستانهایی است از سام شپارد. نویسنده شصت و چند سالهای که بعد از چهار دهه فعالیت هنری هنوز مینویسد و ناتوانی آدمها در فهمیدن حرف همدیگر از دغدغههای همیشگی اوست.
۱۵ رمان
ساموئل شپارد راجرز چهارم نمایشنامهنویس، کارگردان و بازیگر آمریکایی است. از جمله فیلمهای او میتوان به چیزهای درست، بلکتورن و باندیداس اشاره کرد. او یکی از نویسندگان فیلمنامه فیلم پاریس، تگزاس بود. او در سال ۱۹۷۹ برای نمایشنامه کودک مدفون جایزه پولیتزر را دریافت کرد. سام شپارد علاوه بر نمایشنامه، داستان کوتاه هم می نویسد. در ایران مجموعه داستان خواب خوب بهشت (نشر ماهی) به انتخاب و ترجمه امیرمهدی حقیقت از او به فارسی منتشر شده است.
مادر ایکاروس
نویسنده در این نمایشنامه، با وامگیری از نام اسطوره ایکاروس ـ موجودی که آن قدر به خورشید نزدیک شد تا بالهای مومیاش ذوب گردید ـ سعی دارد ناتوانی بشر را در برقراری ارتباط با همنوع خود، به تصویر بکشد .ماجرای نمایشنامه در محوطه یک پارک عمومی روی میدهد که سه مرد و دو زن برای تماشای آتشبازی شبانه به آن ...
دست پنهان
بلو: گوش میکنی؟ کاکو مانگو رو رد کردیم؟ یا الان داریم ازش رد میشیم؟ گوش کن، اینجا رو بهش میگن آزوسا، نباس ردش کنی، منو کنار اون تپه بذار زمین، هی؟ زود باش دیگه، درستشم همینه، من که بهت کارد فرو نکردم، کسی هم کیفتو نزده، ها؟ باشه، پس بذار به زبون خوش پیاده شم، همینه، عاقله مرد، خوبه، اگه ...
دلکنده
راسکو: دم شما گرم!
سلی: خودت گفتی یه وقتی عملی بودی.
راسکو: یه کم دماغی زده بودم! هیچوقت «در بندش» نبودم. کلمه عملی فقط یه اصطلاح بود، محض استعارهش گفتم.
سلی: چی چی؟
راسکو: استعاره!
...
کودک مدفون
وینس: [به شلی] چرا اینجوری میکنی؟ میخوای دستم بندازی؟ اینا خونواده منن! میفهمی؟
شلی: تو منو مسخره کردی، واسه همینم هس که من الان اینجام، در صورتی که باید چن فرسخ دورتر از اینجا باشم. من ترجیح میدم هر جای دیگه باشم، هر جا غیر از اینجا، تویی که میخوای بمونی. بنابراین منم میمونم و هویجا رو خرد میکنم و میپزم ...
غرب حقیقی
مادر: وای همهشون مردن، نه؟ (به طرف آن میرود و از نزدیک براندازشان میکند) گمونم وقت نکردین آبشون بدین.
آستین: من بهشون میرسیدم تا اینکه لی اومد و
لی: آره من حسابی اوضاشو بهم ریختم، مامان اون تقصیر نداره.
مکث. مادر به گیاه خیره شده است.