رمان ایرانی

من هم چه‌گوارا هستم

سی‌و دو سال از چاپ این مجموعه می‌گذرد. تمام شده و در بازار نایاب و چه بهتر. دوستشان ندارم. از بازخوانی‌شان عصبانی و افسرده می‌شوم. از فضای تلخ و یأس فلسفی حاکم بر سراسر این داستان‌ها دلم می‌گیرد. نمی‌خواستم چاپشان کنم. امروز با چشمانی دیگر به دنیا نگاه می‌کنم و تحمل داستان‌های غم‌انگیز و یأس‌آلود را ندارم. صراحت شیرین واقعیت جای نیست‌انگاری و اعتقاد به پوچی را در ذهنم گرفته است. این داستان‌ها متعلق به دوره جوانی من است و جوانی دنیایی پیچیده و آشفته است. جالب این است که پرسش از مرگ، عصیان بر علیه زندگی، و تردید در حقانیت هستی، اغلب، در این دوران است که یقه آدم را می‌چسبد. داستان‌های این مجموعه لبریز از خشمی مجهول و ناپخته‌اند و با من کنونی هزاران فرسنگ فاصله دارند. اگر اصرار و تشویق دوستان نبود راضی به چاپ مجدد این مجموعه نمی‌شدم. ولی بد نیست که آدم بداند از کجا شروع کرده و به کجا رسیده است. هر نویسنده‌ای کارهای خوب و بد، تلخ و شیرین دارد و چه بهتر که نوشته‌های ضعیف‌تر او متعلق به ابتدای کارش باشند. چون عکس آن نیز ممکن است. شاید این نوشته به نظر غیرضروری بیاید ولی با این توضیح مختصر خیالم راحت شد. گلی ترقی

نیلوفر
9789644481727
۱۳۸۷
۱۵۲ صفحه
۱۱۱۸ مشاهده
۱ نقل قول
گلی ترقی ۱۳ رمان گلی ترقی در ۱۷ مهر ۱۳۱۸ در تهران به دنیا آمد. پدرش لطف‌الله ترقی مدیر مجلهٔ ترقی بود. در خیابان خوشبختی به‌دنیا آمد و در شمیران به مدرسه و سپس دبیرستان انوشیروان دادگر رفت. در ۱۹۵۴ (میلادی) پس از به پایان رساندن سیکل اول دبیرستان به آمریکا رفت. ۶ سال در آمریکا زندگی کرد و دیپلم دبیرستان و لیسانس فلسفه گرفت و از آن‌جا که زندگی در آمریکا را دوست نداشت به ایران بازگشت. پس از بازگشت برای گرفتن دکترای ...
دیگر رمان‌های گلی ترقی
2 دنیا
2 دنیا مجموعه داستان دو دنیا در واقع دنباله بخشی از کتاب خاطره‌های پراکنده است. سه داستان «اتوبوس شمیران»، «خانه مادربزرگ» و «دوست کوچک» که در آن کتاب آمده‌اند متعلق به این مجموعه هستند. داستان «پدر»، که در کتاب خاطره‌های پراکنده منتشر شده، از نظر من کوتاه و ناکامل بود. آن را از نو بازنوشتم و در این مجموعه جای دادم. امیدوارم ...
جایی دیگر
جایی دیگر عمو جان در جایی خوانده بود که تمام اتفاقات عالم به هم مربوط است. خواسته بود در این باره اظهار فضل کند اما بهش مجال حرف‌زدن نداده بودند. ولیکن، برای یک بار در زندگی حرفش درست بود و آن‌ها که سر میز شام گرم خوردن بودند نفهمیدند که چه نخ‌های نازکی از هر کلمه، از هر برخورد آنی، از هر ...
خاطره‌های پراکنده
خاطره‌های پراکنده خانه‌ی مادر بزرگ را فروخته‌اند و ساعت بزرگ دیواری در منزل یک از دایی‌هاست. آخرین دایی. گه گاه ، در نیمه‌شبی بی‌خواب، تیک‌تاک موذی آن را در ته بالشم می‌شنوم و می‌دانم که این ساعت بعد از ما هم خواهد بود و از سماجت عقربه‌های چرخان آن دلم می‌گیرد. و بعد، نزدیک به روشنایی صبح عطری گوارا، مثل نفسی سبک ...
اتفاق
اتفاق «دوقلوها ـ نادر و شادی ـ صبح زود چهارم مرداد 1322 در خانه‌ای ساحلی نزدیک دریا به دنیا آمدند. بچه‌های سالمی بودند و به سرعت رشد کردند. کنار هم می‌خوابیدند و با صدای موج‌های بلند در گوش‌های کوچکشان به خواب می‌رفتند. بزرگ‌تر که شدند، تا دورها، تا آن‌جا که آب دریا سرد و زلال می‌شد، شنا می‌کردند. با پیچ‌‌و‌خم دریا ...
فرصت دوباره
فرصت دوباره علیرضا م. ملقب به فانوس خیال از اینکه به اولین کتاب شعرش اجازه چاپ نداده بودند سخت حیرت کرد. با خودش گفت مگه می‌شه؟ و ماتش برد. یک آن ـبین خودمان باشدـ ته دلش خوشحال شد، اما بلافاصله صورت غمگین و ناامید مادرش پیش چشم‌هایش ظاهر شد و دلش سخت گرفت. کتابش را به خاطره و روح او تقدیم کرده ...
مشاهده تمام رمان های گلی ترقی
مجموعه‌ها