رمان ایرانی

جایی دیگر

عمو جان در جایی خوانده بود که تمام اتفاقات عالم به هم مربوط است. خواسته بود در این باره اظهار فضل کند اما بهش مجال حرف‌زدن نداده بودند. ولیکن، برای یک بار در زندگی حرفش درست بود و آن‌ها که سر میز شام گرم خوردن بودند نفهمیدند که چه نخ‌های نازکی از هر کلمه، از هر برخورد آنی، از هر حادثه جزئی، آویزان است و چه‌گونه این رشته‌ها، مثل الیاف رنگین فرشی کیهانی، در هم تنیده‌اند. اگر آن پشه ناچیز، در آن شب کذایی، پای امیرعلی را نگزیده بود، احتمالا، آب از آب تکان نمی‌خورد و مسیر سرنوشت امیرعلی و ملک‌آذر و مادرش و عموجان و شرکت واردات نخ و قرقره‌سازی عوض نمی‌شد. همچنین سرنوشت من.

نیلوفر
9789644481390
۱۳۸۷
۲۶۴ صفحه
۲۲۱۷ مشاهده
۱ نقل قول
گلی ترقی ۱۳ رمان گلی ترقی در ۱۷ مهر ۱۳۱۸ در تهران به دنیا آمد. پدرش لطف‌الله ترقی مدیر مجلهٔ ترقی بود. در خیابان خوشبختی به‌دنیا آمد و در شمیران به مدرسه و سپس دبیرستان انوشیروان دادگر رفت. در ۱۹۵۴ (میلادی) پس از به پایان رساندن سیکل اول دبیرستان به آمریکا رفت. ۶ سال در آمریکا زندگی کرد و دیپلم دبیرستان و لیسانس فلسفه گرفت و از آن‌جا که زندگی در آمریکا را دوست نداشت به ایران بازگشت. پس از بازگشت برای گرفتن دکترای ...
دیگر رمان‌های گلی ترقی
12 داستان (داستان‌های برگزیده به انتخاب نویسنده)
12 داستان (داستان‌های برگزیده به انتخاب نویسنده) روزی دوستی پرسید کدام یک از داستان‌هایت را بیشتر از همه دوست داری. کفتم نمی‌دانم. اما رفتم توی فکر. انتخاب سختی بود. تصمیم گرفتم از خیر جواب دادن به این پرسش مزاحم بگذرم، اما پرسش مزاحم ول‌کنم نبود، توی سرم می‌چرخید و وسوسه‌ام می‌کرد. حالا خودم بودم که می‌خواستم بدانم: کدام یک؟ به هر داستان که فکر می‌کردم، داستان دیگری ...
اتفاق
اتفاق «دوقلوها ـ نادر و شادی ـ صبح زود چهارم مرداد 1322 در خانه‌ای ساحلی نزدیک دریا به دنیا آمدند. بچه‌های سالمی بودند و به سرعت رشد کردند. کنار هم می‌خوابیدند و با صدای موج‌های بلند در گوش‌های کوچکشان به خواب می‌رفتند. بزرگ‌تر که شدند، تا دورها، تا آن‌جا که آب دریا سرد و زلال می‌شد، شنا می‌کردند. با پیچ‌‌و‌خم دریا ...
خواب زمستانی
خواب زمستانی خواب زمستانی با شیوه‌ای ساده و کلماتی دقیق و طنزی خاص و با قدرت قلم به ما تذکر می‌دهد که بدون درد زیستن، عشق به زندگی امکان ندارد. خواب زمستانی بیانگر زندگی همگانی و قبیله‌ای آدم‌‌هایی است که حضور ناگزیر مدرنیته را احساس می‌کنند و از الزام فردیت و قبول فردی و تنهایی و مسئولیت، هراسان هستند. میز گرد نویسندگان
خاطره‌های پراکنده
خاطره‌های پراکنده خانه‌ی مادر بزرگ را فروخته‌اند و ساعت بزرگ دیواری در منزل یک از دایی‌هاست. آخرین دایی. گه گاه ، در نیمه‌شبی بی‌خواب، تیک‌تاک موذی آن را در ته بالشم می‌شنوم و می‌دانم که این ساعت بعد از ما هم خواهد بود و از سماجت عقربه‌های چرخان آن دلم می‌گیرد. و بعد، نزدیک به روشنایی صبح عطری گوارا، مثل نفسی سبک ...
مشاهده تمام رمان های گلی ترقی
مجموعه‌ها