هیچکس نمیداند که شبها میآید. از همین گوشه باز پرده، تکان میخورد و بعد همهجا روشن میشود. تنم گر میگیرد. میلرزم و یواشکی چشم می چرخانم که گمش نکنم. انگار عادتمان شده که او یکهو بیاید و من در سکوت دنبالش راه بیفتم...
آخرین روز عجیب در لسآنجلس
هر ساله، میان هیاهوی هزاران داستان کوتاه منتشر شده در صدها مجله، مجموعه آراستهای از چند داستان ظهور و بروز پیدا میکند که مدعی است بهترینهای سال را در بردارد. طی زمان، گاه جلد خاصی از این مجموعه به اعتباری مسلم دست مییابد. ولی گزینش داستان به هیچ روی امری ساده یا گریزناپذیر نیست، چه به ناچار عرصه پهناوری را ...
تعمید تفنگ
ابایی ندارد کتمان کند که با زنی که ازدواج کرده بود و همسرش به حساب میآمد به هم زده و دیگر از هم جدا شدهاند.مشکلی ندارد که بگوید آدرس خانهاش در چارلو تنلوند عوض شده. حذف نکات گوناگون رزومهاش کار آسانی است...
از متن کتاب
سرخی من از تو
کتاب مهر، مجموعه داستان کوتاه جوانان، سالانه در یک مجلد در کارگاه قصه و رمان منتشر خواهد شد. مراکز آفرینشهای ادبی استانهای حوزه هنری، گزیدهای از آثار را پس از جمعآوری و بررسی اولیه، در اختیار کارگاه رمان قرار میدهند. کتاب مهر، معرف داستاننویسان مستعد و توانای جوان کشورمان بوده و نمایانگر حاصل تلاش هنرمندانه و خلوت اندیشه و نوع ...
بعضی زنها
آرچي مكلاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يكبار ميشنيد هرگز فراموش نميكرد. صدايي صاف و محكم. كلمهها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا ميكرد. آواز محزون و يكنواخت و بيپيرايهاش، چيزهايي را بيان ميكرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...