مجموعه داستان خارجی

نخل و غبار

هیچ‌کس نمی‌داند که شب‌ها می‌آید. از همین گوشه باز پرده، تکان می‌خورد و بعد همه‌جا روشن می‌شود. تنم گر می‌گیرد. می‌لرزم و یواشکی چشم می چرخانم که گمش نکنم. انگار عادتمان شده که او یک‌هو بیاید و من در سکوت دنبالش راه بیفتم...

9789648727814
۱۳۸۹
۶۴ صفحه
۱۱۸۲ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
قصه‌های 57 (گزیده داستان‌های انقلاب) مجموعه داستان
قصه‌های 57 (گزیده داستان‌های انقلاب) مجموعه داستان هر یک از دوره‌ها و رویدادهای بزرگ اجتماعی ادبیات خاص خود را هم در پی دارد که معمولا هم توسط افرادی که در شکل‌گیری آن رویداد بزرگ سهیم بوده‌اند یا فرزندان نسلی که باعث شکل‌گیری آن اتفاق شده‌اند به وجود می‌آید چرا که گونه‌های مختلف ادبی در هر دوره‌ای از اشکال هویتی آن دوره تاریخی محسوب می‌شود که جلوه‌هایی از ...
خریدن لنین
خریدن لنین مادرم همه چیز می‌خواند جز کتاب. آگهی روی اتوبوس‌ها، از سر تا ته منوها وقتی غذا می‌خوردیم، و بیلبوردها، هرچیزی که جلد نداشت برایش جالب بود. برای همین وقتی نامه‌ای را در کشو من پیدا کرد که خطاب به او نبود، آن را هم خواند... خریدن لنین مجموعه داستانی است درباره عشق‌های بر زبان نیامده، مادران دل‌نگران، پدرانی با ای ...
عقربه سرنوشت (مجموعه داستان کوتاه)
عقربه سرنوشت (مجموعه داستان کوتاه) این مجموعه شامل 13 داستان کوتاه از نویسندگانی چون والتر کولبن‌هوف، گابریله وومان، یوزف ردینگ، ارنست همینگوی و هانس هاس است که گردآورنده آن‌ها را به شش دسته تقسیم کرده. در پایان هم زندگی‌نامه کوتاهی از نویسندگان و همچنین منابع داستان‌ها ذکر شده است. این کتاب از سری کتاب‌هایی است که در کارگاه‌های داستان‌نویسی آلمان مورد استفاده قرار می‌گیرد و ...
زرنگ‌ترین پیرزن دنیا و 79 داستان کوتاه دیگر از ملل مختلف جهان
زرنگ‌ترین پیرزن دنیا و 79 داستان کوتاه دیگر از ملل مختلف جهان با این سخن، مدیر عامل بیشتر وسوسه شد و از آنجا که خیالش از خودش آسوده بود از منشی خود خواست تا برای فردا ساعت ده صبح برنامه‌ای برایش نگذارد. روز بعد پیرزن درست سر ساعت به همراه مردی که در ظاهر وکیلش بود در محل دفتر مدیر عامل حضور یافت. پیرزن بسیار محترمانه از مدیر عامل خواست که در صورت امکان ...
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها