رمان نوجوان

مجموعه کامل قصه‌های هانس کریستیان آندرسن 1

(The complete fairy tales and stories)

این کتاب جلد اول از مجموعة کامل قصه‌های هانس کریستیان آندرسن، نویسندة دانمارکی است که برای کودکان و نوجوانان نوشته و شامل هشتادو پنج قصه و افسانه است. عناوین برخی از قصه‌های چاپ شده در اولین جلد این مجموعه عبارت است از: شاهزاده خانمی روی نخود، دخترک شستی، پریچة دریایی، سرباز حلبی شجاع، ملکة برفی، تپة اجنه، دخترک کبریت فروش، کتابِ زبان بسته، آشیانة قو، از ما بهتران و بقال، هانسِ ابله، شبکلاهِ پیر پسر، قلک خوکی.

9789645757937
۱۳۸۴
۷۲۰ صفحه
۱۵۱۶ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
دیگر رمان‌های هانس کریستین اندرسن
دخترک کبریت‌فروش و 53 داستان دیگر
دخترک کبریت‌فروش و 53 داستان دیگر ولی در کنج آن خانه، در سرمای صبح زود، دخترک همان‌جا نشسته بود، گونه‌هایش گل انداخته بود و لبخند می‌زد، مرده بود، تا سر حد مرگ یخ زده بود، در آخرین شب سال کهنه. سپیده سال نو بر بالین جسد دخترکی طلوع کرد که با کبریت‌هایش آنجا نشسته بود و تقریبا تمام کبریت‌های کیسه‌اش را روشن کرده بود...
پری جنگلی و 39 قصه دیگر
پری جنگلی و 39 قصه دیگر این کتاب شامل 40 قصه و افسانه از مجموعِ 156 قصة پریان، اثر «هانس کریستیان آندرسن» داستان‌نویس دانمارکی است که برای کودکان نوشته است. عنوان برخی از داستان‌های این کتاب عبارت است از: گنج زر، سبزهای کوچولو، کوتوله و زن باغبان، گل بهمن، دو جزیره، ستارة دنباله‌دار، استاد و کک، کلید درِ جادویی، قصه آفتاب.
قصه‌های آفتاب و چند قصه دیگر
قصه‌های آفتاب و چند قصه دیگر آیدا کوچولو گفت: طفلک گل‌هایم همه مرده‌اند. دیروز عصر خیلی خوشگل بودند. ولی حالا برگ‌هایشان همه خشک شده و پلاسیده. چرا این کار را می‌کنند؟ این را از دانشجویی پرسید که روی کاناپه نشسته بود. آیدا کوچولو از این جوان خیلی خوشش می‌آمد، چون قصه‌های خیلی قشنگ تعریف می‌کرد و می‌توانست با کاغذ شکل‌های خیلی بامزه‌ای درست کند.
44 قصه از هانس کریستین آندرسن
44 قصه از هانس کریستین آندرسن توک در این خواب هم خواب دیگری دید، یعنی آنچه را که دوست داشت خواب دید. خواهر کوچکش، گوستاو، که چشمان آبی و موهای مجعدی داشت، ناگهان به صورت دختری جوان و زیبا در آمد. او بدون آن‌که بال و پری داشته باشد پرواز می‌کرد. آن‌ها بر روی جنگل‌های سبز و دریاچه آبی شهر زولند پرواز کردند.
قصه‌های پریان
قصه‌های پریان پادشاه سال‌خورده گفت: ((می‌بینی، سرنوشت تو نیز درست مثل این‌ها خواهد بود. از این تصیمم منصرف شو. این وضع خیلی مرا اندوهگین کرده و خیلی به قلبم فشار می‌آورد.)) جان دست پادشاه را بوسید و گفت او فکر می‌کند همه چیز رو به راه خواهد شد، چون او خیلی به شاهزاده خانم زیبا علاقه‌مند است...
مشاهده تمام رمان های هانس کریستین اندرسن
مجموعه‌ها