رمان نوجوان

کریسمس مانولیتو

(le noel de manolito)

برای کریسمس تمام بچه‌‌های مدرسه نمایشی معرکه آماده کرده‌اند تا شهردار مادرید را مات و مبهوت کنند. من چوپان شدم، گوش‌گنده شعر خواند و اگر بره‌ها هار نشده بودن و گوش‌گنده دچار مشکلات روده‌ای نشده بود، همه چیز به خوبی برگزار می‌شد. برای جونور توضیح دادم که چطور دخترها عاشقم می‌شوند. قرار است در خانواده گارسیا مورنو تغییراتی روی بدهد که احتمالا مایه خوشحالی جونور نخواهد شد...

آفرینگان
9789647694278
۱۳۸۷
۱۴۴ صفحه
۵۷۵ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های الویرا لیندو
مجموعه ماجراهای مانولیتو (7 جلدی)
مجموعه ماجراهای مانولیتو (7 جلدی) اسم من مانولیتوست، بهم می‌گویند عینکی. یک عیب دارم. یک بند حرف می‌زنم. یک روز مادرم مرا پیش خانم اسپرانزا، روان‌شناس مدرسه‌مان برد. زندگی‌ام را برایش تعریف کردم: پدربزرگم با این که خروپف می‌کند، خیلی معرکه است. دوستان صمیمی‌ام گوش گنده خائن، پاکیتو مدینای فضایی و ییهاد قلدر نام دارند. به براد کوچکم هم جونور می‌گویم. دلم می‌خواهد پادشاه بشوم ...
مانولیتو به سفر می‌رود
مانولیتو به سفر می‌رود تابستان امسال، اتفاق خارق‌العاده‌ای افتاد: پدرم تصمیم گرفت مرا با کامیونش به سفر ببرد. در جاده، پدرم حق نداشت حوصله‌اش سر برود یا پشت فرمان بخوابد! پس برایش ماجراهایی را که در طول هفته ژاپن در فروشگاه پیش آمده بود، تعریف کردم. پدرم مرا با آلیسیای زیبا و مارسیال خطرناک آشنا کرد. ولی یک شب، ناپدید شد. آن وقت، با ...
سوپر مانولیتو
سوپر مانولیتو هشت‌سال‌ و‌ نیم سن دارم ولی در این چند ماه‌ اخیر، آن‌قدر ماجراهای عجیب و غریب برایم اتفاق افتاده‌ است که نمی‌دانم کدام را تعریف کنم. خب، این‌ها را برایت تعریف می‌کنم: با بهترین دوستانم، ییهاد و گوش‌گنده، گروه پاکثیف‌ها را تشکیل دادیم؛ موهای جونور را کوتاه کردم و شبیه راهب‌های تبتی شد؛ سوزانا شورت کثیفه نامزد من است ولی ...
رازهای مانولیتو
رازهای مانولیتو اسم من مانولیتوست، معروف به عینکی، بالاخره تصمیم گرفتم راز‌های را که تا به حال جرئت نکرده‌ام برای هیچ‌کس بگویم، برایت فاش کنم. مثلا این که به طور وحشتناکی به برادر کوچکم، جونور، حسادت می‌کنم، از ییهاد قلدر کلاس می‌ترسم یک روز پدرم باعث شرمندگی من شد، آرزو دارم یک سگ داشته باشم و ملودی ماربینز عاشق من است. ولی، ...
مشاهده تمام رمان های الویرا لیندو
مجموعه‌ها