رمان نوجوان

تعطیلات خوش بگذرد مانولیتو

(bonnes vacances manolito)

تابستان امسال جایی نرفتم. ولی دوستانم برایم کارت پستال می‌‌فرستادند. نزدیک بود که من بهترین شناگر عالم بشوم. اما، جونور چیزی نمانده بود که غرق شود. نامزد نروژی دایی‌ام نیکلاس به دیدن ما ‌آمد . در جشن رقص محله، پدر بزرگم دندان مصنوعی‌اش را گم کرد. راستی، می‌دانی که با موتارد دوست شدم؟ اگر این کتاب را بخوانی، کمتر از گوش گنده برنزه می‌شوی ولی بهت قول می‌دهم که تعطیلات خوشی بگذرانی!

آفرینگان
9789647694247
۱۳۹۰
۱۵۶ صفحه
۵۲۵ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های الویرا لیندو
سوپر مانولیتو
سوپر مانولیتو هشت‌سال‌ و‌ نیم سن دارم ولی در این چند ماه‌ اخیر، آن‌قدر ماجراهای عجیب و غریب برایم اتفاق افتاده‌ است که نمی‌دانم کدام را تعریف کنم. خب، این‌ها را برایت تعریف می‌کنم: با بهترین دوستانم، ییهاد و گوش‌گنده، گروه پاکثیف‌ها را تشکیل دادیم؛ موهای جونور را کوتاه کردم و شبیه راهب‌های تبتی شد؛ سوزانا شورت کثیفه نامزد من است ولی ...
رازهای مانولیتو
رازهای مانولیتو اسم من مانولیتوست، معروف به عینکی، بالاخره تصمیم گرفتم راز‌های را که تا به حال جرئت نکرده‌ام برای هیچ‌کس بگویم، برایت فاش کنم. مثلا این که به طور وحشتناکی به برادر کوچکم، جونور، حسادت می‌کنم، از ییهاد قلدر کلاس می‌ترسم یک روز پدرم باعث شرمندگی من شد، آرزو دارم یک سگ داشته باشم و ملودی ماربینز عاشق من است. ولی، ...
مانولیتو به سفر می‌رود
مانولیتو به سفر می‌رود تابستان امسال، اتفاق خارق‌العاده‌ای افتاد: پدرم تصمیم گرفت مرا با کامیونش به سفر ببرد. در جاده، پدرم حق نداشت حوصله‌اش سر برود یا پشت فرمان بخوابد! پس برایش ماجراهایی را که در طول هفته ژاپن در فروشگاه پیش آمده بود، تعریف کردم. پدرم مرا با آلیسیای زیبا و مارسیال خطرناک آشنا کرد. ولی یک شب، ناپدید شد. آن وقت، با ...
من و جونور
من و جونور
مشاهده تمام رمان های الویرا لیندو
مجموعه‌ها