مجموعه داستان خارجی

تهدید و داستان‌های دیگر

... سیم محال است، برای این که درخت را زخمی می‌کند - وقتی کالبی با تمام سنگینی‌اش با آن آویزان شود به شاخه‌ای بسته شده برمی‌خورد ـ و این را، در آن روزها که سالم‌سازی محیط‌زیست اهمیت داشت، ما نمی‌خواستیم، می‌خواستیم؟ کالبی نگاه تشکرآمیزی به من کرد و ختم جلسه اعلام شد...

افراز
9789642431397
۱۳۸۹
۱۶۸ صفحه
۱۱۵۷ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
هنوز شب بود (داستان‌هایی برای یلدا) مجموعه داستان
هنوز شب بود (داستان‌هایی برای یلدا) مجموعه داستان شب یلدا. انار است و من و هندوانه و برف. و نیم‌رخ حافظ، پشت پنجره‌ام. زلف آشفته. خوی کرده. مست، اما نمی‌خندد. شب یلدا انار است و من و هندوانه و برف. و لحظه‌ی بی‌دریغ فالی از حافظ. از در صدای مشت می‌آید. باز می‌کنم. حافظ آمده است. «خوی کرده... مست...» نمی‌خندد.
بید مجنون( داستان‌های کوتاه از نویسندگان زن استرالیا) مجموعه داستان
بید مجنون( داستان‌های کوتاه از نویسندگان زن استرالیا) مجموعه داستان برای خوشبخت بودن نیازی نداشت که حتما کسی کنارش باشد، نقصانی در زندگی‌اش نبود تا با وجود همسر پر شود. دلی فکر می‌کرد وجود همسر در کنار زن، تنها به منزله‌ی تکامل روح و تقسیم نیازهای عاطفی است، نه روزمرگی و تحمل دائم، او نمی‌خواست مانند اکثر زنانی که می‌شناخت، از مردان پلی بسازد برای رسیدن به آرزوهایش. در جستجوی ...
ابریشم 7 رنگ
ابریشم 7 رنگ خوش‌ترین خاطره از روزگار کودکی من خاطره شب‌هایی‌ست که مادر قصه می‌گفت و این می‌تواند شیرین‌ترین خاطره هر زن و مرد از هر قوم و ملیتی باشد. چرا که قصه و قصه‌گویی خاص یک سرزمین نیست. هر ملتی قصه‌ها و حکایت‌های خودش را دارد هر چند این قصه‌ها با ریشه‌هایی مشترک به اشکال و صورت‌هایی گوناگون نقل می‌شوند.
زخم نامرئی (21 داستان از 21 نویسنده) مجموعه داستان
زخم نامرئی (21 داستان از 21 نویسنده) مجموعه داستان زخم نامرئی، مجموعه داستان‌هایی از نویسنده‌های زنده و درگذشته جهان امروز است که در ژانرهای مختلف دست به قلم برده‌اند و به نگارش داستان کوتاه دست زده‌اند. داستان‌های این مجموعه هر کدام رویکردی متفاوت نسبت به داستان‌های کل مجموعه است. بدین طریق که خواننده در این کتاب،‌ بیست و یک داستان در فضاهای گوناگون می‌خواند و با شیوه‌ها و ...
صدای اقتدار (داستان‌های مادران و دختران) مجموعه داستان
صدای اقتدار (داستان‌های مادران و دختران) مجموعه داستان چرا مادرم این‌قدر اسرار داشت ما منزوی زندگی کنیم، هیچ‌کس را نشناسیم، هیچ‌جا نرویم؟ ما مثل آن سه‌تا میمون بودیم. کور و کر و لال نسبت به دنیا و در خود مغرور و زودرنجمان گیر افتاده بودیم. تنها ارتباط ما با دنیای بیرون، سفر هر ماهه ما به سنت کلاین بود. مادرم خیلی جدی مرا از بین جاده‌های غبار گرفته ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها