رمان خارجی

دیوانه‌وار

در زندگی‌هایمان باید زندگی دوگانه‌ای داشته‌باشیم و در قلب‌هایمان خونی دوگانه، شادی همراه با رنج، خنده همراه با اندوه، مثل دو اسبی که به یک ارابه بسته شده‌اند و هر یک دیوانه‌وار، ارابه را به سوی خود می‌کشند. پس در جاده‌ای برفی، سوارکارانی هستیم که در جست‌و‌جوی ردپایی، در جست‌و‌جوی اندیشه‌ای سلیم، پیش می‌تازیم و زیبایی، گاه مانند شاخه‌ای فرود آمده بر چهره‌مان سیلی می‌زند، و زیبایی گاه مانند گرگی اقسانه‌ای به ما یورش می‌برد و گلویمان را پاره می‌کند.

رادمهر
9789641162889
۱۳۸۹
۱۴۴ صفحه
۱۲۹۹۵ مشاهده
۱۳۷ نقل قول
کریستین بوبن
صفحه نویسنده کریستین بوبن
۴۶ رمان کریستین بوبن، نویسنده فرانسوی زاده ۲۴ آوریل ۱۹۵۱ است. او پس از تحصیل در رشته فلسفه به نویسندگی روی آورد و تا کنون بیش از ۳۰ اثر از او منتشر شده‌است. کودکی، عشق و تنهایی دستمایه خلق آثار اوست. آثار بوبن مانند زنجیر به هم پیوسته‌اند، هر یک تصویر دیگری را روشن ساخته ودر کنار هم، تابلوی زندگی و افکار نویسنده را شکل می‌دهند. برای او تجربه‌های ساده زندگی ـ کودکی، عشق، تنهایی ـ دستمایه خلق آثاری عاشقانه‌است. بوبن بیش ...
دیگر رمان‌های کریستین بوبن
داستانی که هیچ‌کس دوست نداشت
داستانی که هیچ‌کس دوست نداشت واقعه مرگ تو، تمام وجود مرا در هم ریخت. تمام وجودم، جز قلبم را. آن قلبی که تو ساختی و هنوز می‌سازی، قلبی که تو، هنوز در نبودنت هم با دست‌های گم‌شده‌ات، به آن شکل می‌دهی و با صدای گم‌شده‌ات، آن را به آرامش دعوت می‌کنی و با خنده‌های گم‌شده‌ات، به آن روشنی می‌بخشی. دوستت دارم...
گنجینه آثار کریستین بوبن 1 (2 جلدی)
گنجینه آثار کریستین بوبن 1 (2 جلدی) کودکان به ملکوت پروردگار نزدیک‌ترند... و خدا آن چیزی است که کودکان می‌شناسند، نه بزرگسالان... بزرگسالان وقت خود را برای غذا دادن به گنجشک‌ها هدر نمی‌دهند...
بخش گمشده
بخش گمشده ما برای این نمی‌نویسیم که نویسنده بشویم. برای این می‌نویسیم که در سکوت به آن عشقی ملحق شویم که همه عشق‌ها از آن محرومند.
حضرت حضیض
حضرت حضیض زیبایی از عشق می‌آید، همان‌گونه که روز از خورشید می‌آید، همان‌گونه که خورشید از خدا می‌آید، همان‌گونه که خدا از زنی خسته از زایمان‌هایش می‌آید...
زندگی از نو
زندگی از نو او نه ماهه است. زیر آفتابی سوزان، در بیرون شهر می‌رانم و او در اتومبیل کنار دست من نشسته است. همان‌طور که چشم بر جاده دوخته‌ام هرازگاه به او نگاه می‌کنم. در چشمان او وقار فرزانگی موج می‌زند. او روشنایی‌ها، سایه‌ها و بندهای کفش کوچکش را در انگشتان گرفته و بررسی می‌کند. گاهی اندیشه‌ای پیشانی‌اش را پرچین می‌کند. از سرعت خود ...
مشاهده تمام رمان های کریستین بوبن
مجموعه‌ها